زاعه

لغت نامه دهخدا

( زاعة ) زاعة. [ ع َ ] ( ع اِ ) شرطگان و آن جمع است مانند ساده و باعة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). گروه سرهنگان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به نشوء اللغه ص 94 شود. || آن جماعت از لشکر که برای پیکار دشمن اول [ زود ] آماده شوند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تاج العروس شود.

فرهنگ فارسی

شرطگان و آن جمع است مانند ساده و باعه

پیشنهاد کاربران

بپرس