زاستار

پیشنهاد کاربران

بنواژه ی زاستن به چم زاییدن در آنندراج و فرهنگ شعوری هست که دهخدا آن را آورده، اینکه آیا این واژه ، پیشینه ی کهنتری داشته که این دو فرهنگنامه آن را آورده اند من نمی دانم ولی گمان کنم اینگونه بوده.
روهمرفته بن های کنونی که به [آی] یا [یY] پایان می گیرند، بنواژه هایی با پسوند [ستن] هم می سازند مانند:
...
[مشاهده متن کامل]

گرییدن و گریستن
راییدن و راستن ( با پیشوند: آراستن، پیراستن، ویراستن )
باییدن و بایستن
شاییدن و شایستن
بنابراین می توان پنداشت که بنواژه ی زاییدن، ریختهای زایستن یا زاستن را هم داشته که برخی فرهنگها آن را نشان داده اند و ملایری زاستار را از آن برسازی کرده.
به هر روی از دیگر برابرواژه ها نیز در جای درخور خودش می توان بهره برد و به یک یا دو برابرواژه بسنده نکرد.
واژه ی طبیعت در پارسی برای درونمایه های گوناگون و گاهی ناهمبسته به یکدیگر به کار می رود، با داشتن چند برابرواژه در این هنگام می توانیم زبانی تیزنگرانه تر و پربارترین داشته باشیم.

محمدحیدری ملایری یک دیوانه نادان بود چگونه از زایش زاست ساخته . دگر انکه در پارسی چندین واژه برای طبیعت است یکی از انها سرشت است که هنوز در کردستان رواج دارد. دگر چهرشت است از چهر . دگر واژ �گیوشت�/�زیوشت�
...
[مشاهده متن کامل]
( واژ گیو را بیاد ارید در �گیومرث� ) ببلوچی انرا ابرم و در کردی به ان سرشت، خیزا ، اوا نیز گویند

زاستار
به چم طبیعت، زیست بوم.
زاست، بن گذشته ی بنواژه ی زاستن است.
زاستن= زاییدن
زاستار: بنواژآور ( حاصل مصدر ) از زاستن.
پس هرآینه واژه ی زاستار با واژه های زاییدن و زایش همچم است لیک به شیوه ی کاربردی در جایگاه برابرواژه به جای طبیعت برگزیده شده که می تواند گزینش درستی باشد.
🇮🇷 زاستار واژه ای برساخته از زنده یاد دکتر حیدری ملایری است 🇮🇷
چمار: طبیعت
زاستار خیلی برای واژه ی طبیعت درخور نیست.
باید واژه ای دیگر جُست.
زاستار، از کارواژه زاستن، به چم زایش و آفرینش است.
بن گذشته زاستن ( زاست ) پسوند ار، به چم طبیعت است.
چم ار برای فزونی چیزی بکار می رود. همانند کردار=کرده ها، گفتار=گفته ها و زاستار=آفریدگان، زاده شدگان، طبیعت و. . .
زاستار یا نهاد: برابر پارسی نیچر nature الطبیعه.
طبیعت
نخستین بار از دکتر محمد حیدری ملایری
شنیدم.

بپرس