زاری کردن


معنی انگلیسی:
cry, lament, whimper, keen, to weep

لغت نامه دهخدا

زاری کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گریه و ناله کردن. نالیدن. گریستن :
مستی مکن که نشنود او مستی
زاری مکن که نشنود او زاری.
رودکی.
شو تا قیامت آید زاری کن
کی رفته را بزاری بازآری.
رودکی.
راست که افتادی و ز خواب و ز خور ماند
آنگه زاری کنی و خواهش و زنهار.
ناصرخسرو.
لابه و زاری همی کردند و او
از ریاضت گشته در خلوت دوتو.
مولوی.

مترادف ها

bewail (فعل)
سوگواری کردن، زاری کردن، ندبه کردن

moan (فعل)
زاری کردن

فارسی به عربی

انین

پیشنهاد کاربران

بپرس