زارازار. ( ق مرکب ) بحال زاری. زارزار : موالیان تو از تو ببانگ نوشانوش مخالفان تو از تو بویل زارا زار.حکیم زلالی ( از آنندراج ).و رجوع به زار شود.
کرباس که می پاره کنی تار از تاربانگی بکند در آن میان زارازار آن بانگ چه چیز است بگو ای هشیار یعنی که جدا مکن مرا یار از یار ( تاج القصص )+ عکس و لینک