زار سوختن

پیشنهاد کاربران

زار سوختن ؛ سوختن توأم با زجر و سختی :
همچون بنفشه کز تف آتش بریخت خون
زان زلف چون بنفشه دل من بسوخت زار.
خاقانی.

بپرس