زابان
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
زابان ( وصف کننده، صفت دهنده )
- وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle
زابیدن ( وصف شدن، صفت گرفتن، موصوف شدن )
زاباندن ( وصف کردن، صفت دادن، موصوف کردن )
- وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle
زابیدن ( وصف شدن، صفت گرفتن، موصوف شدن )
زاباندن ( وصف کردن، صفت دادن، موصوف کردن )
وجه وصفی ( دستورزبان ) - Participle