زائده

/zA~ede/

برابر پارسی: برجستگی

معنی انگلیسی:
process, appendix

فرهنگ فارسی

۱ - مونث زاید . ۲ - ( اسم ) سر پستان زایدتان . یا زایده اعور روده کور . یا زایده پستانی قسمتی از استخوان گیجگاه را تشکیل داده و در عقب مجرای گوش خارجی واقع است زایده حمله یی . یا زایده تاج خروسی زایده ایست که در سطح سهمی در امتداد خط وسط صفحه افقی قرار گرفته است و به شکل مثلثی است که قاعده آن در پایین و راس در بالا است و بتدریج از جلو به عقب نازک میشود و دارای سه کنار و دو سطح طرفی میباشد . یا زایده حمله یی زایده پستانی . یا زایده خاری زایده شوکی . یا زایده خنجری قسمت انتهایی قص که به غضروف مشترک دنده ها در انتها متصل است . یا زایده شوکی زایده ایست که در خط وسط هر مهره قرار گرفته و شبیه به تیغ یا خاری میباشد و از محل اتصال دو تیغه در عقب مهره شروع شده و از جلو به عقب و کمی از بالا به پایین متوجه است زایده شوکیه فقار زایده خاری . یا زایده کاسه چشمی زایده ایست که در طرف خارج و داخل قوس کاسه چشمی استخوان پیشانی قرار دارد . آنکه طرف داخل است [[ زایده کاسه چشمی داخلی ]] و آنکه طرف خارج است [[ زایده کاسه چشمی خارجی ]] نام دارد . یا زایده کلیه غده فوق کلیوی . یا زایده نیزه یی زایده ای که در قسمت تحتانی خلفی استخوان صدغ قرار دارد و با آن رباطها و عضلات دسته ریولان میچسبد زایده سهمی شقیقه .

فرهنگ عمید

۱. = زائد
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) برآمدگی طبیعی در یکی از استخوان های بدن یا اعضای دیگر: زائدۀ آرنجی، زائدۀ اعور.

واژه نامه بختیاریکا

دُمگُل؛ کُت

دانشنامه عمومی

زائده (کالبدشناسی). در کالبدشناسی، زائده ( به لاتین: processus ) ، بیرون زدگی یا رشد بیرونی بافت از یک جسم بزرگتر است. [ ۱] به عنوان مثال، زائده در یک مهره ممکن است نقش اتصال عضلانی و اهرم کردن ( مثل زائده عرضی و خاری ) ، یا جهت جفت و جور شدن ( تشکیل مفصل زلاله ای ) با مهره ای دیگر ( مثل زوائد مفصلی ) را دارا باشد. [ ۲] این کلمه حتی در سطح میکروآناتومیک ( ریزکالبدشناسی ) نیز به کار رفته است، که در آن جا سلول ها ممکن است زوائدی به نام مژک یا پایک داشته باشند. براساس نوع بافت، زوائد ممکن است با نام های دیگری نیز چون آپوفیز، تکمه، یا پروتوبرانس نیز خوانده شوند.
عکس زائده (کالبدشناسی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

appendix (اسم)
ضمیمه، ذیل، پیوست، زائده، دنباله، اویزه، زائده کوچک، قولون، زائده اپاندیس

excrescence (اسم)
زائده، بر امدگی، زیادی، رویش ناهنجار

run-off (اسم)
زائده، اشغال، زه اب، اب زهکشی

پیشنهاد کاربران

زایده
�برآمدگی� و �برجستگی� که در بالا چون همتراز �زائده� از آن ها یاد شده، تنها ویژگی �زائده� یا پارسی آن: �افزونه� را به نمایش می نهند؛ آن هم نه در هر باره ای. هیچکدام از آن دو، برابرِ درستِ �زائده� یا پارسی آن: �افزونه� نیستد.
افزونه
از پی نوشتِ یادداشت �روندی ضدانقلابی که شیرازه ی سرزمین ایران را از هم خواهد پاشاند . . . �، ب. الف. بزرگمهر دهم اسپند ماه ۱۳۹۳
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/03/blog - post_78. html
...
[مشاهده متن کامل]

من واژه ی �برجستگی� را همتراز درستی برای واژه ی �زائده� نمی دانم. واژه ی �برجستگی� همتراز واژه ی از ریشه عربی�اهمیت� است.

بپرس