فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) برآمدگی طبیعی در یکی از استخوان های بدن یا اعضای دیگر: زائدۀ آرنجی، زائدۀ اعور.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
زائده (کالبدشناسی). در کالبدشناسی، زائده ( به لاتین: processus ) ، بیرون زدگی یا رشد بیرونی بافت از یک جسم بزرگتر است. [ ۱] به عنوان مثال، زائده در یک مهره ممکن است نقش اتصال عضلانی و اهرم کردن ( مثل زائده عرضی و خاری ) ، یا جهت جفت و جور شدن ( تشکیل مفصل زلاله ای ) با مهره ای دیگر ( مثل زوائد مفصلی ) را دارا باشد. [ ۲] این کلمه حتی در سطح میکروآناتومیک ( ریزکالبدشناسی ) نیز به کار رفته است، که در آن جا سلول ها ممکن است زوائدی به نام مژک یا پایک داشته باشند. براساس نوع بافت، زوائد ممکن است با نام های دیگری نیز چون آپوفیز، تکمه، یا پروتوبرانس نیز خوانده شوند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: زائده (کالبدشناسی)
مترادف ها
ضمیمه، ذیل، پیوست، زائده، دنباله، اویزه، زائده کوچک، قولون، زائده اپاندیس
زائده، بر امدگی، زیادی، رویش ناهنجار
زائده، اشغال، زه اب، اب زهکشی
پیشنهاد کاربران
زایده
�برآمدگی� و �برجستگی� که در بالا چون همتراز �زائده� از آن ها یاد شده، تنها ویژگی �زائده� یا پارسی آن: �افزونه� را به نمایش می نهند؛ آن هم نه در هر باره ای. هیچکدام از آن دو، برابرِ درستِ �زائده� یا پارسی آن: �افزونه� نیستد.
افزونه
از پی نوشتِ یادداشت �روندی ضدانقلابی که شیرازه ی سرزمین ایران را از هم خواهد پاشاند . . . �، ب. الف. بزرگمهر دهم اسپند ماه ۱۳۹۳
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/03/blog - post_78. html
... [مشاهده متن کامل]
من واژه ی �برجستگی� را همتراز درستی برای واژه ی �زائده� نمی دانم. واژه ی �برجستگی� همتراز واژه ی از ریشه عربی�اهمیت� است.
از پی نوشتِ یادداشت �روندی ضدانقلابی که شیرازه ی سرزمین ایران را از هم خواهد پاشاند . . . �، ب. الف. بزرگمهر دهم اسپند ماه ۱۳۹۳
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/03/blog - post_78. html
... [مشاهده متن کامل]
من واژه ی �برجستگی� را همتراز درستی برای واژه ی �زائده� نمی دانم. واژه ی �برجستگی� همتراز واژه ی از ریشه عربی�اهمیت� است.