زئول

لغت نامه دهخدا

زئول. [ زُ ] ( ع مص ) دور گشتن و گردیدن از جای. تحول. زوال. زویل. زَوَل. زَوَلان. ( اقرب الموارد ). دور گشتن و دور گردیدن از جایی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زوال. ( ناظم الاطباء ). || اسم است زوال شمس را. ( اقرب الموارد ). مائل گردیدن آفتاب از میانه آسمان. ( آنندراج ). بدین معنی ( زوول ) بدون همزه است. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس