ز خودشدن. [ زِ خوَدْ / خُدْ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بیخود و بیهوش شدن. ( ناظم الاطباء ). از خود شدن. بیخبر و بیهوش شدن. ( رشیدی ). بیهوش شدن. از خود رفتن و مدهوش گشتن و بیحس شدن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به از خود شدن و از خود رفتن شود.