رییس جمهور

/rayisjomhur/

برابر پارسی: فرمهان

دانشنامه آزاد فارسی

رئیس جمهور (president)
عنوان معمول رئیس کشور در یک جمهوری. اختیارات این مقام ممکن است از حد اختیار یک پادشاه مشروطه تا ریاست عملی دولت متغیر باشد. در انگلستان، در قرن ۱۷، به قائم مقام پادشاه که از اختیارات تفویضی گسترده ای برخوردار بود «پرزیدنت» (رئیس) می گفتند. در قانون اساسی نهایی ایالات متحده، رئیس دولت فدرال، رئیس جمهور خوانده شده است. این معنا، یعنی رئیس انتخابی یک جمهوری رایج ترین معنای این واژه است. رئیس جمهور در بعضی کشورها با رأی مستقیم مردم و در برخی دیگر به طور غیرمستقیم و از سوی پارلمان انتخاب می شود. در ایران رئیس جمهور با رأی مستقیم مردم انتخاب می شود و دومین مقام رسمی بعد از مقام رهبری، است. رئیس جمهور امریکا اختیاراتی بیشتر از مقام های مشابه خود در دیگر کشورها دارد، اگرچه در جمهوری پنجم فرانسه رئیس جمهور تقریباً از اختیاراتی به همان گستردگی برخوردار بود. رئیس جمهور امریکا فرماندۀ کل ارتش و نیروهای دریایی آن کشور نیز هست. در کشورهای غربی، عنوان پرزیدنت برای رؤسای کالج ها و دانشگاه ها (یا گاه در انگلستان برای مقام های بعد از این رؤسا)، کسانی که بر نشست انجمن ها و کنفرانس های علمی ریاست می کنند، و برخی از قضات و اعضای کابینه، نیز به کار می رود.

پیشنهاد کاربران

پیش نشین
واژه رییس جمهور، برگردان واژه president است که از دو واژه prae به چم پیش و sedere به چم نشستن است. از این رو واژه پیش نشین، میتواند واژه درخوری باشد.
کشوریار
رَییسِ - جُمهور، رَییسِ - جُمهوری: رهبرِجمهور، رهبرِجمهوری
واژه سرپرست رَجیستو کاملا پارسی است چون به عربی می شود رئیس جمهور این واژه یعنی سرپرست رَجیستو صد درصد پارسی است.
کشوردار
کشورسالار، مردم سالار، کشورسرمد، مردم سرمد
در اوستا " ویسپرد" به معنای بزرگ همه : ویسپ به معنا همه و رتو و رد به معنا بزرگ می باشد.

بپرس