ریکه

لغت نامه دهخدا

( ریکة ) ریکة. [ ی َ ک َ ] ( ع اِ ) پوست پاره خرد از اسب که یک طرف آن از کبد برآمده و بن آن به اعلای کبد مستقر است. یکی ریکتان. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

پوست پاره خرد از اسب که یکطرف آن از کبد بر آمده و بن آن به اعلای کبد مستقر است .

واژه نامه بختیاریکا

( ریکه * ) آوای باد شکم

پیشنهاد کاربران

ریکه ب گویش گیلکی ( لاهیجان ) ب معنی پسر هست
در گویش گیلکی به معنای پسر

بپرس