غم چه آمد در کنارش کش به عشق
از سر ریوه نظر کن در دمشق.
مولوی.
|| مکر و فریب و حیله. ( ناظم الاطباء ) ( ازبرهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). || افسون. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ).ریوه. [ ری وَ / وِ ] ( اِخ ) نام پسر کیکاوس. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ) ( از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به ریو و ریونیز شود.
ریوه. [ ری وَ / وِ ]( اِخ ) نام رودخانه ای در هندوستان. ( ناظم الاطباء ).