ریوق

لغت نامه دهخدا

ریوق. [ رُ ] ( ع مص )جان دادن. گویند: هو یریق بنفسه ؛ ای یجود بها عند الموت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). جان دادن. ( آنندراج ).

ریوق. [ رَی ْ یو ] ( ع اِ ) اول هر چیزی. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس