ریمله
لغت نامه دهخدا
ریمله. [ ل ِ] ( اِخ ) دهی از بخش حومه شهرستان خرم آباد. 24 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و سراب و محصول عمده آنجا غلات و صیفی و لبنیات و صنایع دستی زنان فرش و سیاه چادر بافی است. ساکنان از طایفه بیرالوند هستند و ییلاق و قشلاق می روند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
ریمله نام منطقه ای در لرستان است ریشه ریمله ( رمل )
میباشد وان نوعی زمین با مخلوطی از شن وماسه بادی وخاک می باشد که بافتی سست وقابل نفوذ برای آب دارد وعموما چشمه های پر ابی دران جاری است
میباشد وان نوعی زمین با مخلوطی از شن وماسه بادی وخاک می باشد که بافتی سست وقابل نفوذ برای آب دارد وعموما چشمه های پر ابی دران جاری است
ریمله از دو عبارت لکی ( ری و مله ) تشکیل شده است . در زبان لکی ری یعنی راه و مله به معنی گردنه است
راه و گردنه = ریمله
راه و گردنه = ریمله
ریمله یعنی رو به مله و مله یعنی تختگاه و مخالف آن پشت مله است.
روبه روی مال، روبه روی محله، روبه روی تختگاه
روبه روی مال، روبه روی محله، روبه روی تختگاه
هیمهَ لَکیمنن
لک لکستان نوم دیاریم
لک لکستان نوم دیاریم