ریمان

لغت نامه دهخدا

ریمان. [ رَ ی َ ] ( ع مص ) فراهم آمدن سر جراحت از به ْ شدن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). فراهم آمدن سر جراحت. ( المصادر زوزنی ). || مهربانی کردن. ( دهار ) ( المصادر زوزنی ).

فرهنگ فارسی

فراهم آمدن سر جراحت از به شدن

پیشنهاد کاربران

به معنای مهربانی کردن و طبیعت جذاب
أسم است در شاهنامه

بپرس