ریغو. ( ص نسبی ) ریخو. ریخن. ( ناظم الاطباء ). ریخ زننده. در تداول عامه ، آنکه از بیماری و ضعف از آلودن خویش خودداری نکند.که خود باز نداند داشت. که بسیار برنشیند. که جامه پلید کند. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ریخو و ریخن شود. || سخت ضعیف و حقیر. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه خود را ملوث سازد گه آلود ریخو ریخن . ریخ زننده . یا سخت و ضعیف و حقیر .
فرهنگ معین
(ص . ) (عا. ) ۱ - کسی که اسهال دارد و نمی تواند خود را کنترل کند. ۲ - کنایه از: آدم ضعیف .