ریعان


معنی انگلیسی:
best part, choice part

لغت نامه دهخدا

ریعان. [ رَ ] ( ع اِ ) اول هر چیزی و بهتر آن ، و منه ریعان الشباب و ریعان السراب ؛ نمایش آن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) ( از اقرب الموارد ).
- ریعان الشباب ؛ ریق الشباب. اول جوانی. ( مهذب الاسماء ).
- ریعان سراب ؛ اضطراب آن. جنبش آن. لرزش و درخشش آن. ( یادداشت مؤلف ).
- ریعان شباب یا جوانی ؛ اول جوانی. روق. شَرخ. عنفوان. ( یادداشت مؤلف ) : این پسر هنوز از باغ زندگانی بر نخورده و از ریعان جوانی تمتع نیافته. ( گلستان ). اول ریعان شباب که هنگام استحکام قواعد فضایل و آداب بود. ( تاریخ جهانگشای جوینی ).

ریعان. [ رَ ی َ ] ( ع مص ) ریع. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به ریع شود.

ریعان. [ رَ ] ( اِخ ) شهری است یا کوهی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

اول وبهترین چیزی، اول جوانی یابهترین موسم جوانی
( اسم ) اول هر چیز و بهترین آن بهترین موسم : ریعان شباب .
شهری است یا کوهی است

فرهنگ معین

(رَ یَ ) [ ع . ] (اِ. ) اول هر چیز و بهترین آن .

فرهنگ عمید

اول و بهترین چیزی، بهترین موقع و موسم چیزی: ریعان شباب.

پیشنهاد کاربران

بپرس