ریطه
لغت نامه دهخدا
ریطة. [ رَ طَ ] ( اِخ ) نام دختر منیه و دختر حارث که هردو صحابی اند. || موضعی است به ارض شنوءة. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
ریطة
لغت نامه دهخدا
ریطة. [ رَ طَ ] ( اِخ ) نام دختر منیه و دختر حارث که هردو صحابی اند. || موضعی است به ارض شنوءة. ( منتهی الارب ) .
ریطة
لغت نامه دهخدا
ریطة. [ رَ طَ ] ( ع اِ ) چادر یک لخت و هر جامه ٔ نرم و تنک که زنان بر سر اندازند و یا عام است . ج ، رَیْط، ریاط. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . چادر یک لخت . ( از مهذب الاسماء ) . چادر یک شقه . ( دهار ) . چادر یک تخته که زنان بر سر افکنند. رکو. فلرزنگ . ( یادداشت مؤلف ) . فلرز.
... [مشاهده متن کامل]
ریطه
- 1 رگوگ - 2 روسری
لغت نامه دهخدا
ریطة. [ رَ طَ ] ( اِخ ) نام دختر منیه و دختر حارث که هردو صحابی اند. || موضعی است به ارض شنوءة. ( منتهی الارب ) .
ریطة
لغت نامه دهخدا
ریطة. [ رَ طَ ] ( ع اِ ) چادر یک لخت و هر جامه ٔ نرم و تنک که زنان بر سر اندازند و یا عام است . ج ، رَیْط، ریاط. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . چادر یک لخت . ( از مهذب الاسماء ) . چادر یک شقه . ( دهار ) . چادر یک تخته که زنان بر سر افکنند. رکو. فلرزنگ . ( یادداشت مؤلف ) . فلرز.
... [مشاهده متن کامل]
ریطه
- 1 رگوگ - 2 روسری