ریشه کن کردن
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
داد زدن، ریشه کن کردن، ریشه دار کردن، پوزه بخاک مالیدن، از عددی ریشه گرفتن
از بین بردن، ریشه کن کردن
ریشه کن کردن
ریشه کن کردن، از ریشه کندن، برکندن، از بن در اوردن
ریشه کن کردن
از بین بردن، ریشه کن کردن، بکلی نابود کردن، از بن کندن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
قلع
قلع و قمع کردن