ریشه واژه ادبیات

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برای « ادبیات » در فرهنگ های عربی و فارسی معانی متعدّد بیان شده است.
ریشه «ادبیات» بی گمان «ادب» است؛ امّا خود واژه «ادب» از نظر اصل و ریشه و معنا، سرنوشت چندان روشنی ندارد. برای این واژه در فرهنگ های عربی و فارسی معانی متعدّد و متفاوتی یاد شده است؛ برای نمونه در لغت نامه دهخدا ، نزدیک به ۲۰ معنا برای آن آمده است که البتّه بسیاری از آن ها کم کم از راه مجاز پدید آمده اند. معانی ادب و مشتقّات آن را می توان در چند گروه دسته بندی کرد:۱. مهمانی، فراخواندن به مهمانی، پذیرایی از مهمان.۲. شگفتی، هر چیز شگفت.۳. اخلاق و رفتار، خلق و خوی، خلق و خوی پسندیده و نیکو.۴. راه و روش، شیوه و آیین.۵. تعلیم و تربیت ، تهذیب و پیراسته سازی.۶. دانش و معرفت، فنّ و هنر.۷. ظرافت و زیبایی، خوبی و نیکویی.۸. سروده و نوشته های زیبا و هنرمندانه (ادبیات).
بررسی
می بینیم که برخی از این معانی، آشکارا دور از هم هستند و به ویژه با ادب به معنای ادبیات بی پیوند می نمایند و همین، زمینه ای شده تا کسانی برای یافتن پیوند «ادبیات» با معانی اصلی «ادب» به ذوق ورزی روی آورند؛ برای نمونه، کسانی گفته اند:معنای اصلی و کهن «ادب» پذیرایی از مهمان و فراخواندن به مهمانی است و آثار ادبی را ازاین روی ادب و ادبیات خوانده اند که شاعر و نویسنده نیز مانند میزبانی که سفره می اندازد و دیگران را به مهمانی و خوردن خوراک های نیکو فرا می خواند، با سروده ها و نوشته های خویش سفره ای می افکند و دیگران را به خواندن و بهره بردن از نکته های نغز و نیکو مهمان می کند. به دیگر سخن، میزبان، دیگران را به خوراک جسمانی، و شاعر و نویسنده به خوراک معنوی و روحانی مهمان می کند. برخی نیز «ادبیات» را با «ادب» به معنای تعجب و شگفتی پیوند داده و گفته اند:آثار ادبی را از این روی به این نام خوانده اند که شگفت انگیز، و مانند هر چیز شگفت دیگری دل انگیزند. پیوند «ادبیات» با «ادب» به معنای خلق و خوی نیکو را نیز در این می توان دید که خواندن و انس با آثار ادبی، آدمی را به اخلاق نیکو فرا می خواند و زمینه ساز نیکویی خلق و خوی آدمی می شود؛ امّا این گونه ذوق ورزی ها (به ویژه امروزه) پژوهشگران زبانی را خرسند نساخته و آنان را برای یافتن اصل و ریشه «ادب» به تکاپوهای دیگری واداشته است؛ به ویژه که این واژه در قرآن کریم و نیز در اشعار و آثار دوره جاهلیت به کار نرفته و چند مورد کاربرد آن در احادیث نبوی و اشعار مُحَضْرَمین تأیید و انکار شده است، و بسیاری از معانی آن در فرهنگ های کهن نیامده است؛ ازاین رو کسانی آن را واژه ای معرّب پنداشته اند که از ریشه یونانی اَدوس (Advas) به معنای خوراک یا ریشه ایرانی دِپْ یا دیپ به معنای نوشته یا... به عربی راه یافته است.

[ویکی فقه] ریشه واژه ادبیّات. برای « ادبیات » در فرهنگ های عربی و فارسی معانی متعدّد بیان شده است.
ریشه «ادبیات» بی گمان «ادب» است؛ امّا خود واژه «ادب» از نظر اصل و ریشه و معنا، سرنوشت چندان روشنی ندارد. برای این واژه در فرهنگ های عربی و فارسی معانی متعدّد و متفاوتی یاد شده است؛ برای نمونه در لغت نامه دهخدا ، نزدیک به ۲۰ معنا برای آن آمده است که البتّه بسیاری از آن ها کم کم از راه مجاز پدید آمده اند. معانی ادب و مشتقّات آن را می توان در چند گروه دسته بندی کرد:۱. مهمانی، فراخواندن به مهمانی، پذیرایی از مهمان.۲. شگفتی، هر چیز شگفت.۳. اخلاق و رفتار، خلق و خوی، خلق و خوی پسندیده و نیکو.۴. راه و روش، شیوه و آیین.۵. تعلیم و تربیت ، تهذیب و پیراسته سازی.۶. دانش و معرفت، فنّ و هنر.۷. ظرافت و زیبایی، خوبی و نیکویی.۸. سروده و نوشته های زیبا و هنرمندانه (ادبیات).

پیشنهاد کاربران

بپرس