ریشه تاب

لغت نامه دهخدا

ریشه تاب. [ ش َ / ش ِ] ( نف مرکب ) آنکه ریشه ها و طره های پرده و جامه را بتابد. || هَدّاب. ( ملخص اللغات حسن خطیب ) ( از دهار ). فتال. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). ریسمان تاب.

فرهنگ فارسی

آنکه ریشه ها و طره های پرده و جامه را بتابد .

پیشنهاد کاربران

بپرس