فارسی و کردی خیلی از هم دور هستن گرامر و کلمات کلا متفاوته. چیری صرف بنام زبان فارسی نداریم فارسی از ترکیب ترکی و عربی درست شده. یعنی شما هر کلمه ای ذو نگاه کنی از یکی از این دو زبان میاد خیلی کم داریم کردی باشه کلمه ای. گرامر فارسی کاملا ترکی هست. فارسی زبانی التصاقی شده هست. مخصوصا فعل ها. اصلا گرامر کوردی هیچ شباهتی به فارسی نداره. فارسی در سطح مکالمه و روزمره ترکی در سطح اداری و بالا عربیه. به شما دروغ میگن گولتون میزنن این واقعیته. کمتر از ده درصد فارسی از کلمات هندی درست شده اونا هم بیشتر مال صد سال قبله. کلمه استندی ترکی از استمک شده ستادن، ستاندن، ستاد، ستاده، ستایش، ستودن
... [مشاهده متن کامل]
یا ازم استدی
از من ستاندی
هر سه ترکی یعنی زبان اینجوری شکل گرفته اینکه دوستمون میگه همه چی فارسیه یا با ارفاق مشترک اصلا همچین چیزی نیست. میگی سن عربیه میگی سالم ترکیه میگی ساخت از ساق ترکی بمعنی درست کردن گرفته شده میگی درست از دوغروست ترکی یعنی صحیحه گرفته شده با غ مخفف همین متن رو نگاه کن، یعنی، شکل، ارفاق، مشترک، اصلا، صحیح، مخفف، متن عربیه، اینجوری، سالم، درست، گرفته ترکیه. چجوری میگی همه چی فارسیه با ارفاق مشترک. ضمایر فارسی ترکی هست. او، اونا همین اونا شده انها ، اونو شده ان، یعنی من، انها ترکی هست.
اقای ژ
ریشه و خوسیدن از دو ریشه جدا هستند و به هم ربطی ندارند.
خوسیدن از اویخوسی، اویخوسیندن یک فعل مشتق از کلمه اویخو ترکی هست و بخش اول حذف شده و اون قسمت سیدن پسوند ترکی عام هست مثل اینه که خوابش رو بگی بشیدن کاملا بی معنی و منحرف شده است. اویماک یعنی خوابیدن. اویخو یعنی خواب به همین خاطره خیلی ها خو میگن که اینم ریشه نیست پسوند هست. ریشه از ریشک میاد یعنی تار قالی
... [مشاهده متن کامل] اقا مهرداد درست میگی ولی خیلی از کلماتی که گفتی قطعی ترکی هست مثل ستاندن که از استندی و ایستمک هست یعنی خواستن. استاد که د زاید هست و اوستا یعنی کسی که بالای سرکار یا افراد هست و از کلمه اوست ترکی به معنای
... [مشاهده متن کامل] بالا و برتر میاد. اوستا کیمدیر یعنی چه کسی بالای سر بقیه هست یا بالاتره، سرت ترکی هست یعنی خشندر فارسی به اب و هوای خشن مجازه سرد و زمستانی تغیر معنی داده. اسیر یعنی کسی که چیزی ازش دریغ میهش از اسیرگمک یعنی خودداری کردن. خیلی از کلمات انگار از قدیم مشترک بوده در همه زبانها. ایاق استونده یعنی روی پا. انگلیسی استند اون فوت. که با اوستونده ترکی یک ریشه داره. فکر کنم ایستادن در فارسی کلمه جدید باشه در شعری یا متن قدیمی مشتقی یادم نمیاد. هرکس هر چیزی گفت باور نکنید یروز بخودتون میایید میفهمید کلاه سرتون رفته مخصوصا غربی ها که صداقت ندارند. ما حداقل چیزی رو بر اساس باور قلبی میگیم نه تعمد. معنی کردن کلمات در زبانهای غیر التصاقی سخته چون ریشه مشخص نیست. اینکه میگی ایستا، ایستادگی دارین بر اساس روش زبانهای التصاقی بررسی میکنید چون ساختار فعل فارسی التصاقی هست مثل ترکی. توی انگلیسی همچین چیزی نداریم
Behnam Rezai عزیز
من زیاد تعصبی روی زبان ندارم
و معتقدم همه از حضرت ادم هستیم و به مرور که از هم فاصله گرفتیم اواها و صداها و معناها تغییر کرده است
حرف زیربنای کلمه است و خود اشاره به معانی دارد
... [مشاهده متن کامل]
در مورد ریشه ( اس ) آنقدر در فارسی و انگلیسی از این ریشه کلمه گرفته شده است که باور نمیکنی.
( س ) از ایستادیی و استحکام میاد بر خلاف ( ر ) که از روندگی و حرکت میاد
استن - هستن - ایستادن - ساخت - سایه - سنگ - سرا - سرد - . . . سر - سد - سینه - . . . استان - استانه - اسیر. . . . استاد - ستاندن - ستایش - ستاره - سکونت
در انگلیسی ریشه sta کلمات بسیاری ساخته است
Stop_star_stand_state_ist_ism_stasion
این ریشه اس یا س از ایستایی و سکون میاد
و حرف ر از روندگی و. رفتن
مهرداد جان هیچوقت در هیچ زبانی یک حرف تکی نمیتونه ریشه باشه این تک حرف بودن یعنی ریشه کوتاه شده. مثالی که زدی صحیح نیست اینجوری هر چیزی با ر شروع بشه باید در انگلیسی معنی یکسان بده مثلا را یعنی خام در
... [مشاهده متن کامل] انگلیسی هم رو هست روتر، رود. نه ر خالی. هم اگر این قاعده درست باشه نهایتا به تعداد حروف زبان میتونی فعل تک حرفی داشته باشی. ابن فقط نشون میده کلمه کوتاه شده. در اینجا ریشه رو هست نه ر خالی مثل برو، روان، روال، قبلا جایی دیگه گفتم کوتاه شدن. ازمک یعنی له کردن و زدن. ازدی اومده فارسی شده زدی با حذف الف حالا از ریشه فقط یک ز مونده و ریشه زد نیست فقط یک ز خالی موارد اینجوری هم داریم. استندی ترکی وارد فارسی شده، ستاندی، ستاد، ستاده، ستایش، ستودن. حالا ریشه ستودن چیه فقط یه ست خالی. حالا یک الف به اول ستایش اضافه کن باز میشه استایش یعنی خواسته در ترکی که استک هم هست بعنی خواسته. وقتی از یه زبون دیگه میگیری و تغیرات میدی دیگه چیزی بنام بن معنی نداره چون تغیر کرده
تاثیر ترکی از ابتدای شکل گیری زبان مشهود هست از گرامرش. از کلمات و فعلهای بنیادین از سه ضمیر ترکی من، او و انها. این نشون میده گویشور اولیه این زبان تورک بوده و بمرور به سمت یک گویش جدا رفته در عین حال
... [مشاهده متن کامل] مشهود هست که بعد از مدتی زبان توسط گروهی غیر تورک استفاده شده چرا چون از یکجا به بعد مشخصن گوینده ترکیبات ساخته شده با الگوریتم زبان ترکی رو دیگه معنی پسوندها رو نمیدونسته و برداشت جدیدی از این پسوندها ارایه شده مثال در جمله اویخوسیده اغیر دیر یعنی خوابش سنگینه بعد از مدتی اوی که ریشه فعل خوابیدن در ترکی هست حذف شده یعنی طرف از ریشه کلمه چیزی نمیدونسته و میگفته خوسیده یعنی خوابیده، بعدش کاملا مشخصه خوسیده یعنی خوابش هم به خوابیده تغیر معنایی داده و مشخصه گوینده هیچ شناختی از قالبهای گرامری ترکی نداشته، لذا همین یک جمله نشون میده گویش ورهای اولیه تورک بودند بعدها کسانی غیر تورک شایدم ترکهایی که دیگه زبونشون تغیر هم کرده زبان رو در قالب دیگری بسط دادن. فعل خوسیدن که در زبان عامیانه هست یکی از جالبترین نمونه های این تغیرات هست. حالا ممکنه یک نفر بگه از کجا معلوم خوسیده نرفته باشه توی ترکی که خیلی سوال جالبیه جواب. در اویخو ریشه اوی هست و خو یا کو فقط یک پسوند ثابت اسم و صفت سازی در ترکی هست. اویخو، دیشکو، قرخو و هیچ معنی جز اسم سازی نداره و این نشون میده که کلمه از ترکی وارد فارسی شده.
ترکی ریشک یعنی تار قالی
واژگان رش - رگ - رج - رشد - رف. . . که حرف ر در آنها اشتراک دارد
حرف ر در رونده و راندن و چیزی که پیش میرود و جلو میرود
پس حرف ر اشاره به روندگی و جلو رفتن است
ریشه - رشتن - ریسیدن - رسیدن. . . . اشاره به روندگی دارند. اشاره به رشد کردن و جلو رفتن دارند
... [مشاهده متن کامل]
و شباهت ظاهری در همه آنها کاملا آشکار است
و معانی مجازی بسیاری از آنها گرفته شده است
root= ریشه انگلیسی
راه= چیزی که انسان در آن جلو میرود
رستن= چیزی که انسان از ان بیرون می اید و میرهد
رها= رفتن از حالتی به حالت دیگر
رود= اب رونده در یک کانال
رگ و رج= اشاره به ریشه و ردیف و گروه و نژاد
تو جه دوستان را به حرف{ر} جلب میکنم اشاره به روندگی و روان شدن دارد
بزرگوار در اروپا هم شباهتهایی بین زبانها و کلماتشون هست ولی برای همه روشنه که ریشه بسیاری از کلمات از یونانی اومده، ولی خب در ایران مبدا و مرکز زبان فارسی هست ، هر کلمه ای یا در اصل فارسیه یا با ارفاق مشترکه .
... [مشاهده متن کامل]
من دارم میگم اتیمولوژی کلمه ی ریشه رو در زبان فارسی واسم بگو میگی چون شبیه رشتن هست از همون رشتن میاد خیلی شبیهه و فلان این چه منطقیه؟
ریشه بیشتر شبیه موی پریشانه تا چیزی که بافته شده باشه .
تو مقدمه ی نسخه ی اصلی لغت نامه دهخدا هم اومده که. یشه بسیاری از واژگان رو در زبان کوردی میشه پیدا کرد که بعدها این جمله حذف شد.
رابطه ی زبان کوردی و فارسی مثل نیا و نوه هست .
باز شما هر طور صلاح میدونی ریشه یابی کن ولی اونهایی که باید بدونن میدونن .
جناب
من بک پرسش دارم
آیا ریشه درختان رشته رشته شکل نیست؟
آیا شبیه ریسه و رشته نیست؟
فارسی و کردی و هر زبان دیگری دارای چندین کانون هستن
تو تهران میگن خوابیدن
تو تاجیکستان میگن خفتن
تو یزد میگن خسبیدن
... [مشاهده متن کامل]
یه جا میگن خفسیدن
یه جا میگن خوسیدن
همشونم دارن به یه زبان حرف میزنن و حرف هم رو میفهمن
از سر تا پای واژه داره ارتباطش با رشتن یا ریسیدن میباره
آره چیزی به نام کارگاه واژه پردازی واژه نساخته
ولی همون مردم کوچه بازار یه قواعدی واسه کلمه سازی که واسه خودشون دارن
هر بی سوادی اگر زبان مادری خودشو بدونه میتونه توش واژه نو بپردازه باسوادش که جای خود داره
دوست عزیز کلمات حاصل تولید در کارگاە کلمه سازی نیستند که شما اینطور اتیمولوژی میکنید. کلمات داستانی برای گفتن دارند ، باید ببینیم اتیمولوژی در جهت حقیقت هست یا در جهت نیات شخصی سلطه گرانه .
شماها نمیتونید ریشه را معنی کنید فقط توضیح اون رو بیان میکنید
... [مشاهده متن کامل]
ولی وقتی به زبان کوردی مراجعه میکنیم میبینیم داستان پشت کلمات و چگونگی شکلگیریشون مشخص میشه .
و این کلمات در زبان فارسی از زبان کوردی وام گرفته شده ، ولی چون توانایی ادای اونرو به شکل اصلی نداشتید اونرو بومی سازی کردید .
به عنوان مثال اگر به یک شخص فارس بگوییم آیینه رو معنی کن ، میگه چیزی که در اون ما تصویر خود را میبینیم در واقع توضیحش میده
ولی به زبان کوردی که مراجعه میکنیم داستان مشخص میشه که ئاو وێنه هست . یعنی تصویری که در آب دیده میشه. وام گیری اینجا مشخص میشه ، حالا اگر مطلوب شما نیست بحث دیگیرست
برادرجان کردی و فارسی مانند پسرعمو هستند برای هم
به اینجور اشتراکات میان فارسی و کردی وام گیری نمیگن میگن هم ارزی، یعنی برابر همریشه یک واژه در یک زبان در زبان خویشاوندش
مانند اعداد فارسی و کردی و لری و بلوچی و و و که حاصل وام دهی نیستند بلکه چون نیاشون یکی بوده به هم مانسته اند.
... [مشاهده متن کامل]
باتوجه به ریخت رشته رشته مانند ریشه گیاهان به نظر ریشه با رشتن یا به ریخت ساختگی ریسیدن هم ریشه باشه
که درین صورت ریشه گویه ای دیگر از ریسه است.
تبدیل صداهای نزدیک به هم دیگر یک چیز بسیار رایج هست
تبدیل ج به گ یا وارونش
س به ش یا وارونش
پ به ب یا ف و وارونش
دوستان و عزیزان بیشتر تعریف �ریشه � رو بیان میکنن نه معنی آن را ، ریشه کلمه ای کوردی هست و معادل فارسی یا ترکی نداره .
ریشه در زبان اصلی خود که موردی باشه �ڕێشێ ReeShe� هست
از دو بخش �ڕێ شێ� تشکیل شدە ، �ڕێ� به معنی �راە� و �شێ� به معنای � رطوبت و نم � هست
... [مشاهده متن کامل]
راهی که از طریق آن نم و رطوبت به درخت میرسد .
ریشه باید با مصدر رشتن یا ریسیدن در پیوند باشه
در این صورت ریشه همان ریسه است
بیان دیگری از همان
و آقای رضایی که دست و پا می زنن هرجور شده واژگان رو به ترکی بدوزن
ما که مصدر رشتن و ریسیدن و رشته و ریسه رو داریم تو فارسی
شما از کجا معلوم "ریشک" رو از فارسی نگرفته باشید؟
فارسی:بردن
لاتین:port
انگلیسی: bring
یونانی: afairo
۴هم ارز در ۴زیرگروه زبان های هندواروپایی
تو سانسکریت هم چیزی شبیه این دیدم اما چون شک داشتم نیاوردم.
حالا میخواید بگید همه اینا از ترکی وام گرفتن؟
... [مشاهده متن کامل]
- - - - - - - - - - - - -
تازه ما تو فارسی با افزودن پیشوند فعلی وارونه ساز "آ" از این مصدر، آبردن یا آوردن را هم ساختیم. مانند رمیدن و آرمیدن، کندن و آکندن و. . .
یکی از هنجارهای آوایی فارسی این هست که اگر مصدر با "ب" شروع بشه اما پیشوند دریافت کنه "ب" به "و" تبدیل میشه
بستن و بند که شدن پیوستن و پیوند یه نمونه ش
اینکه شما نظریه هندواروپایی را نمی پذیرید به یک ور دانشمندان جهان هم نیست.
بیامرزید که با حقیقت آشناتون میکنم!
ستون های این نگره استوار تر از آن است که" بهنام رضایی" بخواهد آن را فرو بریزد.
ما نمیگیم از ترکی وام نگرفتیم
چرا شما زیادی وام گرفتیم
اما دیگه پررو نشو و چرت و پرت نگو
سرود ملی جمهوری باکو معذرت!
در همه صفحات هم توضیح اقای کیانی. در خصوص تاثیر زبان ترکی بر فارسی هست و دوستمون. نوشته بیشتر تاثیر زبان ترکی بر فارسی مربوط به صفویان بوده. اوه اینجوری هست این همه کلمه ترکی رو قبل صفویان شما چی میگغتین
... [مشاهده متن کامل] مخصوصا کلماتی که هیچ مترادفی ندارد. یا فعلهایی که ترکی هستند مثل بردن. ستادن. گزیدن. گشتن. تاثیر ترکی بر فارسی اساسی هست و مربوط به زمان شکل گیری فارسی هست. چیزی بنام پهلوی رو به شخصه قبول ندارم چون هیچ ارتباط گرامری و لغوی با فارسی الان. نداره. فارسی الان گرامرش هم خاص خودش هست
احتمال داره از ریشک ترکی به معنای ریشه گرفته شده باشد منتهی ریشک در ترکی به معنای ریشه گیاه یا چیزی نیست بلکه شاخه شاخه بودن چیزی رو مطرح میکنه. به تار قالی هم ریشک گفته میشود
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
واژه ریشه
معادل ابجد 515
تعداد حروف 4
تلفظ riše
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: rēšak]
مختصات ( ش ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی riSe
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
واژگان مترادف و متضاد
ریشه=ستاک
ریشه
بنیاد هندو اروپائی واژه ریشه راد - wrād یا ریشه و رشد که در فارسی باستان رسک resk و اوستا یرساجی yaresaji و در سانسکریت رهاتی vrhati ودر لاتینی ردیکس radix ودر انگلیسی ردیش raddish یا طربچه، root ، ریزم rhizome و ارادیکیت irradicate یا ریشه کنی میباشند.
... [مشاهده متن کامل]
( من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم ) فریدون مشیری
بخشی برگرفته از
فرهنگ ریشه های هندواروپائی زبان فارسی
کردآ ورنده دکتر منوچهر آریاتپور
بن مایه
سرچشمه، ابتدا، شروع
وقتی می خواهیم علت و دلیل و منشا و سبب رویدادی را بیان کنیم از ریشه استفاده می کنیم. مثلا می گوییم من دیر خواهم آمد به این ریشه که در ترافیک گیر کنم. در اینجا منشا دیر آمدن و علت و دلیل و سبب و ریشه ی دیر آمدن گیر کردن در ترافیک خواهد بود.
بُنِه
ریشه، ریجه
ری، روی، سطح بالایی، مثل روی میز،
ریشه، ریجه: ری، روی، شه، جه
جایگاه روین، جایگاه بالایی، محل بالا رفتن و رشد یافتن، محلو زمان تولد و تولید شدن
اصل، بن، بنیاد، بیخ، پایه، رگه، جذر، رادیکال
ریشه:[ اصطلاح فرش بافی ]به پایه و اساس هر چیزی ریشه گویند که در فرش پایه و اساس را جفت چله ها ( یک چله زیر و یک چله رو ) یعنی همان ریشه ها انجام می دهند. بدیهی است که اگر ریشه های فرش ( جفت چله ها ) را
... [مشاهده متن کامل] از ساختمان فرش خارج کنیم آن فرش کاملاً از هم گسیخته می شود و این ریشه ها هستند که پس از نصب بر روی دار امکان بافت را میسر ساخته و ابعاد و رجشمار فرش را مشخص می نمایند.
ریشه در کرسی چینی : عرض کرسی از هر طرفِ دیوار باربر ، بین ۵ تا ۱۰ سانتیمتر بیشتر در نظر گرفته می شود تا توزیع وزن دیوار ، در سطح بزرگتری از پی انجام شود . ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )
در جدولستان :بن
پایه
بن
بیخ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)