ریشاریش. ( ص مرکب ، ق مرکب ) جنگ دست به یقه. جنگ رویاروی. دست به گریبان. ( فرهنگ فارسی معین ). جنگ تن بتن. ( از یادداشت مؤلف ) : جنگی صعب و کاری ریشاریش و یک زمان بداشت و چند تن از هر دو جانب کشته شدند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 436 ). هر برج که برابر امیر بود بسیار مردم گرد آمدندی و جنگ ریشاریش کردندی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 113 ).