سالار، شیخ، رئیسه خانواده، ایلخانی، بزرگ خاندان، پدرسالار، ریش سفید قوم، پدرشاه، رئیس خانواده
ریش سفید قوم
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
خان
پدر سالار
پدر سالار
ریس قبیله
سالار قوم. [ رِ ق َ / قُو ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رئیس و مهتر قوم. ( ناظم الاطباء ) . سرلشکر. ( آنندراج ) .
قراردادن ریش سفیدطایفه مزارزهی درردیف سایرسرداران
کدیور