ریش خاریدن

لغت نامه دهخدا

ریش خاریدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از رنج و تعب کشیدن. ( از مجموعه مترادفات ص 181 ).کنایه از رنج بیفایده کشیدن. ( آنندراج ). || تردید و نگرانی و اضطراب خاطر نمودن :
گفت اگر پند پذیری برو و ریش مخار.
انوری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) خاریدن موهای صورت و زنخ بوسیله ناخن .
کنایه از رنج و نعب کشیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس