ریش جنبانیدن

لغت نامه دهخدا

ریش جنبانیدن. [ جُم ْ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از اظهارنظر کردن و رای دادن و اظهار وجود کردن :
وقت آن شد ای شه مکتوم سیر
کز کرم ریشی بجنبانی به خیر.
مولوی.

فرهنگ فارسی

کنایه از اظهار نظر کردن و رای دادن و اظهار وجود کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس