ریش اوردگی

لغت نامه دهخدا

( ریش آوردگی ) ریش آوردگی. [ وَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) التحاء. ( یادداشت مؤلف ). ریش آوردن. به سن بلوغ رسیدن :
ای پسر ریش آوریدی گل کش و دیوار زن
باد سرد از درد ریش آوردگی دی وار زن.
سوزنی.

فرهنگ فارسی

( ریش آوردگی ) التحائ . ریش آوردن . به سن بلوغ رسیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس