ریسورْجیمِنْتو (Risorgimento)
(در زبان ایتالیایی به معنای رستاخیز یا قیام) جنبشی ملی گرایانه و آزادمنشانه (لیبرالی) برای تحقق یکپارچگی ایتالیا، از ۱۷۹۶ تا ۱۸۷۰. این جنبش در واکنشی ملی گرایانه در برابر تهاجم ناپلئون بناپارت به ایتالیا و اشغال خاک آن کشور ریشه داشت و نقطۀ اوج آن انضمام رم به ایتالیا در ۱۸۷۰ بود. نخستین موج جنبش رستاخیز را سازمان سرّی کاربوناریبه راه انداخت که در دهۀ ۱۸۲۰ قیام های مردمی ناموفقی را به پا کرد. سپس، جنبش جمهوری خواه جوزپه ماتسینیموسوم به ایتالیای جوانبود که در ۱۸۳۱ پایه گذاری شد و خواستار آزادی ایتالیا از طریق شورش های توده ای بود. ماتسینی می خواست، به جای ایالت های موجود، یک جمهوری تک بافت واحد به مرکزیت رم تشکیل دهد. نفوذ او در جریان انقلاب های ۱۸۴۸ به اوج خود رسید. مهم تر از آن اقداماتی بود که کنت دی کاوور، نخست وزیر ساردینیا ـ پیئمونته (۱۸۵۲ـ ۱۸۵۹؛ ۱۸۶۰ـ ۱۸۶۱)، در جهت تحقق وحدت ایتالیا به عنوان کشوری پادشاهی پارلمانی لیبرال با حاکمیت خاندان ساووآ انجام داد. کاوور، که می دانست به کمک خارجی نیازمند است، با مهارت تمام حمایت ناپلئون سوم در جنگ مشترک برضد اتریش در ۱۸۵۹ را جلب کرد و از این طریق لومباردی را به دست آورد. سال بعد رومانیا، پارما، مودنا، و توسکانی به نفع وحدت با ساردینیا ـ پیئمونته رأی دادند. فرانسه نیز در ازای به رسمیت شناختن این ترتیبات ساووآ و نیس را گرفت. در ۱۸۶۰، جوزپه گاریبالدیبه همراه هوادارانش، که به پیراهن قرمزها مشهور بودند، سیسیل و ناپل را تصرف کرد. در مارس ۱۸۶۱، پس از آن که ساردینیا، اومبریا و مارکه را به خود ملحق کرد و دوسیسیل نیز وحدت با ساردینیا را انتخاب کردند، پادشاهی ایتالیا به ریاست ویکتور امانوئل دوم پادشاه ساردینیا اعلام شد. ونیزدرنتیجۀ اتحاد ایتالیا با پروس در جنگ هفت هفته ای ۱۸۶۶ به ایتالیا بازگردانده شد. رم هم، که با عقب نشینی نیروهای فرانسه در جریان جنگ فرانسه و پروس (۱۸۷۰) به تصرف ایتالیا درآمد، به عنوان پایتخت آن کشور اعلام شد.
(در زبان ایتالیایی به معنای رستاخیز یا قیام) جنبشی ملی گرایانه و آزادمنشانه (لیبرالی) برای تحقق یکپارچگی ایتالیا، از ۱۷۹۶ تا ۱۸۷۰. این جنبش در واکنشی ملی گرایانه در برابر تهاجم ناپلئون بناپارت به ایتالیا و اشغال خاک آن کشور ریشه داشت و نقطۀ اوج آن انضمام رم به ایتالیا در ۱۸۷۰ بود. نخستین موج جنبش رستاخیز را سازمان سرّی کاربوناریبه راه انداخت که در دهۀ ۱۸۲۰ قیام های مردمی ناموفقی را به پا کرد. سپس، جنبش جمهوری خواه جوزپه ماتسینیموسوم به ایتالیای جوانبود که در ۱۸۳۱ پایه گذاری شد و خواستار آزادی ایتالیا از طریق شورش های توده ای بود. ماتسینی می خواست، به جای ایالت های موجود، یک جمهوری تک بافت واحد به مرکزیت رم تشکیل دهد. نفوذ او در جریان انقلاب های ۱۸۴۸ به اوج خود رسید. مهم تر از آن اقداماتی بود که کنت دی کاوور، نخست وزیر ساردینیا ـ پیئمونته (۱۸۵۲ـ ۱۸۵۹؛ ۱۸۶۰ـ ۱۸۶۱)، در جهت تحقق وحدت ایتالیا به عنوان کشوری پادشاهی پارلمانی لیبرال با حاکمیت خاندان ساووآ انجام داد. کاوور، که می دانست به کمک خارجی نیازمند است، با مهارت تمام حمایت ناپلئون سوم در جنگ مشترک برضد اتریش در ۱۸۵۹ را جلب کرد و از این طریق لومباردی را به دست آورد. سال بعد رومانیا، پارما، مودنا، و توسکانی به نفع وحدت با ساردینیا ـ پیئمونته رأی دادند. فرانسه نیز در ازای به رسمیت شناختن این ترتیبات ساووآ و نیس را گرفت. در ۱۸۶۰، جوزپه گاریبالدیبه همراه هوادارانش، که به پیراهن قرمزها مشهور بودند، سیسیل و ناپل را تصرف کرد. در مارس ۱۸۶۱، پس از آن که ساردینیا، اومبریا و مارکه را به خود ملحق کرد و دوسیسیل نیز وحدت با ساردینیا را انتخاب کردند، پادشاهی ایتالیا به ریاست ویکتور امانوئل دوم پادشاه ساردینیا اعلام شد. ونیزدرنتیجۀ اتحاد ایتالیا با پروس در جنگ هفت هفته ای ۱۸۶۶ به ایتالیا بازگردانده شد. رم هم، که با عقب نشینی نیروهای فرانسه در جریان جنگ فرانسه و پروس (۱۸۷۰) به تصرف ایتالیا درآمد، به عنوان پایتخت آن کشور اعلام شد.
wikijoo: ریسورجیمنتو