به ریسمان الهی از طریق گوناگون می توان چنگ زد. در این عمل چنگ زدن ، کتب دینی تنها راه هایی نیستند که بتوان از آیات آنها در قالب ریسمان های محکم و مطمئن خود را بالا کشید و با در دست داشتن آنها بطور پیوسته و دائمی با مالک و صاحب و آموزگار آسمانی وصل و در ارتباط بود. در طی گذر اعصار متمادی ادیان در بین خود هنوز به توافق نرسیده اند که ریسمان این مطمئن تر است یا ریسمان آن. هرکدام دین و ایمان و باور خودرا عزیز و بهتر و کامل تر از دیگری می پندارند، به مصداق معروف اینکه هیچ ماد گاو عاقلی برای ماد گاو های دیگر تعریف نمیکند که شیر او دیروز و امروز ترش بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
قوانین حرکت و قانون جاذبه نیوتون در مکانیک و فیزیک کلاسیک، قوانین حرکت و جاذبه عام انشتین، قوانین حرکت و گرانش کوانتمی در مکانیک ذرات و امواج ، قوانین حرکت و جاذبه و دافعه الکترو مغناطیس در هر دو بخش ایستا و متحرک ( استاتیکی و دینامیکی ) و قوانین کشف شده توسط علوم شیمی و زیست شناسی ، ریسمان های مطمئن تری هستند که همه انسانها و جوامع به یک سهم ( اگر بخواهند ) میتوانند به او وصل باشند و از فیض رحمت او بهره مند شوند. با اثرات مخرب بمب اتم که حاصل بعضی از این چنگ زدن هاست آشنا هستیم از طریق نگاه تاریخی به هیروشیما و ناکازاکی و چرنوبیل و نیروگاههای اتمی ژاپن .
در راه دین هم به مراتب بیشتر از وقایع اشاره شده ، سر و دست و پا ها شکسته و خون ها ریخته شده و حیات ها از دست رفته اند.
عبارت آسمان و ریسمان معمولا به یک کلاف و یا یک کلام و یا یک موضوع سر در گم و یا بی سرو ته اتلاق میشود. در مورد کلام خداوند هم این عبارت صدق میکند. کلام خداوند هم دارای سر است و هم دارای ته. سر و ته این ریسمان کلافه شده هردو در تمام جهات به سمت بی نهایت در حال پیشروی و گسترش می باشند و به احتمال زیاد هرگز از پیشروی دست نخواهند کشید و فقط خود خداوند به آخرت و عقبت دو سر ریسمان کلام خود آگاه و واقف می باشد. ما انسانها حتی در دور ترین افق های مدارات خیال و اوهام نمی توانیم تصوری از آنها داشته باشیم چه رسد به اینکه آنها را در اوهام لمس نموده و درک نمائیم.
لذا می توانیم با خیال راحت و با اطمینان کامل و دلی صاف و پاک، کلام خداوند را بی سر و ته و یا آسمان و ریسمان به نامیم و یا به پنداریم بدون اینکه در دل خود ترس و شک راه دهیم که در این پندار و نامگذاری مرتکب خطا و یا گناهی شده باشیم. آیا آیات عظام از سر و ته کلام خداوند آگاهی دارند و آنرا به من و تو و ما بینوایان و مسکینان پهنه معرفت و شناخت و علم و دانش نشان نمیدهند تا ما هم از آن به قدر ذره ای ناچیز بهره مند شویم.
... [مشاهده متن کامل]
قوانین حرکت و قانون جاذبه نیوتون در مکانیک و فیزیک کلاسیک، قوانین حرکت و جاذبه عام انشتین، قوانین حرکت و گرانش کوانتمی در مکانیک ذرات و امواج ، قوانین حرکت و جاذبه و دافعه الکترو مغناطیس در هر دو بخش ایستا و متحرک ( استاتیکی و دینامیکی ) و قوانین کشف شده توسط علوم شیمی و زیست شناسی ، ریسمان های مطمئن تری هستند که همه انسانها و جوامع به یک سهم ( اگر بخواهند ) میتوانند به او وصل باشند و از فیض رحمت او بهره مند شوند. با اثرات مخرب بمب اتم که حاصل بعضی از این چنگ زدن هاست آشنا هستیم از طریق نگاه تاریخی به هیروشیما و ناکازاکی و چرنوبیل و نیروگاههای اتمی ژاپن .
در راه دین هم به مراتب بیشتر از وقایع اشاره شده ، سر و دست و پا ها شکسته و خون ها ریخته شده و حیات ها از دست رفته اند.
عبارت آسمان و ریسمان معمولا به یک کلاف و یا یک کلام و یا یک موضوع سر در گم و یا بی سرو ته اتلاق میشود. در مورد کلام خداوند هم این عبارت صدق میکند. کلام خداوند هم دارای سر است و هم دارای ته. سر و ته این ریسمان کلافه شده هردو در تمام جهات به سمت بی نهایت در حال پیشروی و گسترش می باشند و به احتمال زیاد هرگز از پیشروی دست نخواهند کشید و فقط خود خداوند به آخرت و عقبت دو سر ریسمان کلام خود آگاه و واقف می باشد. ما انسانها حتی در دور ترین افق های مدارات خیال و اوهام نمی توانیم تصوری از آنها داشته باشیم چه رسد به اینکه آنها را در اوهام لمس نموده و درک نمائیم.
لذا می توانیم با خیال راحت و با اطمینان کامل و دلی صاف و پاک، کلام خداوند را بی سر و ته و یا آسمان و ریسمان به نامیم و یا به پنداریم بدون اینکه در دل خود ترس و شک راه دهیم که در این پندار و نامگذاری مرتکب خطا و یا گناهی شده باشیم. آیا آیات عظام از سر و ته کلام خداوند آگاهی دارند و آنرا به من و تو و ما بینوایان و مسکینان پهنه معرفت و شناخت و علم و دانش نشان نمیدهند تا ما هم از آن به قدر ذره ای ناچیز بهره مند شویم.
قندی
سعدی ادیب و شاعر و عارف بزرگ پارسی زبان فرموده است :
نو آموز را ریسمان کن دراز
نه بگسل که دیگر نبینیش باز
از این بیت شعر بر می آید که عارف خود را به جای نو آموز گذاشته است و از آموزگار آسمانی در خواست نموده که سر ریسمان را به اندازه کافی پایین بفرستد تا او بتواند به آن دست یازد و خود را تا بالای سقف پیش او ارتقاء بخشد. و بیت دوم در قالب پند و گوش زد به او که ریسمان را آنقدر کوتاه انتخاب نکند که نه تنها نو آموز بلکه خودت هم قادر به دیدن آن نباشی.
... [مشاهده متن کامل]
امروزه میتوان باور داشت که خداوند همه چیز را از تار ها و ریسمان های بسیار ریز آفریده است که از اتم ها و ذرات بنیادی تر که خود اتم ها از آن ها ساخته شده اند و ذرات نور، بسیار بسیار کوچکتر اند. البته جان حیاط بخش و بخش معنویات و زمان ازل و ابد و مکان خاص و مقدس خداوند در این جا مورد گفتگو نیست. در اینجا به ریسمان هایی توجه میکنیم که پیکره زمان و مکان و همزاد آنها یعنی بیمکانی و بیزمانی از آنها ساخته شده اند و سپس بخشی از آنها به پلاسمای نور معمولی یا انرژی متراکم و سپس به جرم تبدیل شده اند که از ترکیب آنها قالب ها و نظم های زنده و غیر زنده کثیر در طبیعت ایجاد شده است و طبیعت هم بطور دائم در حالت زاد و ولد و مرگ و میر بسر می برد. عناصر ۹۵ گانه طبیعی که در درس شیمی با آنها آشنا شده ایم همگی از آن ریسمان های اولیه ( یا ازلی ) مشتق و استخراج گردیده اند یا از تراکم شدید و جمع شدن آنها دور همدیگر آفریده شده و یا به وجود آمده اند.
بعد از سعدی نو آموزان دیگری ریسمان آموزگار آسمانی را مورد بررسی قرار دادند و سعی کردند طول آن ریسمان های بسیار ریز محاسبه و تعیین نمایند که نتوانستند قَدر و اندازه عددی آنها را پیدا کنند. اما به آن واحد های بسیار ریز به زبان مادری خویش لقب ( اینفینیتی اسمال ) یعنی بی نهایت کوچک ، دادند و دو روش محاسباتی اختراع کردند که با کمک آن می توان آن بی نهایت واحد های ریز را باهم جمع و ترکیب نمود و اشکال بزرگتری ایجاد کرد و بر عکس اشکال بزرگ را تجزیه و تفریق نمود و دو باره به آن آجر های بنیادی بسیار ریز رسید. مثل معروف به زبان فارسی در شرح این دو روس بصورت زیر است :
قطره قطره جمع گردد و آنگهی در یا شود.
و بر عکس:
قطره قطره بخار و کم شود و آنگهی دریا بخشکد.
مدت ها گذشت تا اینکه نو آموز دیگری موفق شد طول آن اجزاء بسیار ریز را با استفاده از ۳ ثابت طبیعی که دو تا از آنها قبل از خود او توسط نوآموزان دیگر کشف و مقدار عددی آنها تعیین گردیده بود و ثابت سوم طبیعی که توسط خود او کشف شده بود، محاسبه نماید و قَدر و اندازه آنها را با دقت زیاد تعیین نماید. این دو مقدار از لحاظ عددی به شرح زیر می باشد :
طول هر کدام از ابعاد سه گانه مکان ( و هر کدام از ابعاد سه گانه بی مکانی ) برابر است با ۱۰ بتوان منهای ۳۵ متر.
و طول ریسمان های زمان و بیزمانی هرکدام برابر اند با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه.
هیچ میکروسکپی و هیچ ساعتی در دنیا نمی تواند این ریسمان و یا تار های بسیار ریز را ببیند و یا اندازه گیری کند. لذا در مورد آنها فقط میتوان با قوه خیال اندیشید و ابزار ریاضی هندسی آنها را به تصویر کشید. راه آزمایش هم در حال تکامل است که آن واحد های بسیار ریز را برای چشمان سر مرئی نمایند، اما تا آن زمان این راه بسیار دور است. در این مورد و این راه طویل و طولانی گویا توکل کردن بخداوند بهترین و ساده ترین راه است. اما از طرف دیگر هم می دانیم و یا میتوانیم با اطمینان خاطر باور داشته باشیم که خداوند برای ما هیچ کاری را انجام نخواهد داد و همه چیز را به عهده خود ما وا گذار نموده است. اگر روزی در یک بیابان بی آب و علف ( نمیدانم که آیا در کویر لوت و نمک کشور خودمان آب و علف یافت می شود ؟ ) گیر کنیم و پس از چند روز سرگردانی به حال گشنگی و هلاکت از تشنگی برسیم، ضروری است که مطمئن باشیم که خداوند برای ما سنگ را به نان تبدیل نخواهد کرد و برای رفع تشنگی ما از دل سنگها به بیرون فوران و جاری شدن آب را معجزه نخواهد کرد. اما می توان تا لحظه هلاکت به همکاری و هم یاری و هدایت او امید داشت که بعضی اندیشمندان چنین امید هایی را واهی می نامند.
آن چهار ریسمان میتواند به شکل حلقه و دایره در آیند و به ذرات ریز تری تبدیل گردند. آنگاه سه حلقه مکانی مانند سه کمر بند یکی استوایی
و دومی شرقی و غربی و سومی شمالی و جنوبی یک شکل کروی را ایجاد کنند و در ۶ نقطه و یا محل تقاطع آن سه حلقه ریسمانی هر کدام ۴ زاویه قائمه به قدر و اندازه ۹۰ در جه سانتیگراد ایجاد خواهد شد. همچنین مثلث هایی بوجود می آیند که اضلاع آنها مثل مثلث های روی کاغذ به شکل خط راست نبوده بلکه کمانی و یا قوسی شکل بوده و طول هر کدام از آن اضلاع برابر خواهد بود با نیمی از محیط آن دوایر و یا حلقه های سه گانه. و ریسمان زمان هم به همین ترتیب به یک حلقه و دایره تبدیل می شود و در درون آن سه حلقه با ۶ نقطه تماس آن سه حلقه بطور دائم در تماس خواهد بود.
این روش و تصویر برای چهار بعد بیمکانی و بیزمانی به همان ترتیب صادق خواهد بود. در اینجا لازم به توضیح است که مفاهیم بیمکانی و بیزمانی با معنای وجود نداشتن مکان و زمان نمی باشند بلکه یکی از دو جنبه گهری یک گوهر واحد را تشکیل می دهد و این دو جنبه مثل مفاهیم دوگانه ، بالا و پایین ، سرد و گرم ، عاشق و معشوق ، دلبر و دل داده ، و خیلی چیز های دو گانه دیگر عمل میکنند و از لحاظ قدر و منزلت و ارزش همسان و برابر میباشند و یکی مقدم تر و با ارزش تر از دیگری نیست. من دوست ندارم از لفظ و یا خاصیت آنتی استفاده کنم . آنتی به زبان انگلیسی به معنی ضد می باشد، مثل ذره و آنتی ذره ، ماده و ضد ماده و یا کوارک و ضد کوارک و یا دِسیتِر و آنتی دِسی تِر استفاده کنم.
این ریسمان غیر از شکل حلقوی و کروی میتوانند شکل و فرم های دیگری هم به خود به گیرند. بطور مثال به شکل مربع و مکعب مربع در آیند . مثال عینی آن یک ذره شکر از یک حبه قند مکعب شکل و یا حتی میتوانند به شکل ۶ ضلعی و یک استوانه ۸ سطحی مربع، مثل ذرات یا دانه های عسل طبیعی. در درس شیمی می توان در آزمایشگاه ذرات عسل طبیعی را زیر میکروسکپ قرار داد و شکل آنرا مشاهده نمود. ذرات بسیار ریز همیشه بطور منطقی و معقول در ظروف و حجم هایی به بهترین وجهی جای می گیرند که هم شکل خود باشند. حال خواننده گرامی میتواند با انگشت مبارک خود تعداد ریسمانی بسیار ریز بنیادی را به شمارد که خداوند از آنها تمامی پیکره های منضم و نامنظم را آفریده است.
تعداد آنها ۸ تا می باشد که ۶ تا مکانی و بیمکانی و ۲ تا زمانی و بیزمانی.
مفاهیم و کمیت های چهار بعدی مکان و زمان از زمان پیشدادیان و باستانیان تا عصر جدید و حتا امروز مورد توجه خیال و اندیشه انسان بوده و در آینده هم خواهند بود. و مفاهیم و کمیت های چهار گانه بیمکانی و بیزمانی از آن زمانهای دور دست تا کنون در مقابل دیدگان خیال و اندیشه پنهان باقی مانده بودند که اخیرا توسط مرغ ملکوتی به نام سیمرغ با همکاری هاتف غیبی شعر و ادبیات و عرفان خودمان از طریق شهود ( ندا و الهام و القاء دل و درون و خیال ) کشف گردیده است و غیر از خوانندگان گرامی این سایت کس دیگری از آن اطلاع ندارد. زمان های ازل و ابد و مکان و فضای خاص و مقدس خداوند با این ۸ بعد دارای یک ماهیت نمی باشند.
در همین سایت و در بحث های دیگری از قبیل گرانش کوانتومی، هندسه دیفرانسیل، جدول ضرب اجداد ، هفت عالم و قوه و صِوَر خیال و روح و بحث چهار گانهای همیلتون، این دو چهار گان ها را به زبان استعاره و مشابهه دو خانواده مقدس آسمانی نام نهاده ام . همگی ما شاید به داستان دینی خلقت آدم و حوا که در کتاب اول موسی تحت عنوان خلقت یا آفرینش و در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است آشنائی داریم. و از خود می پرسیم که اگر آدم و حوا و دو فرزند مذکر آنان به نام آبیل و گابیل ( البته فرزند سومی به نام سام هم گویا داشته اند ) سرچشمه و اصل و نسب کل بشر باشند، تولید مثل چگونه صورت گرفته است. طوریکه از محتوای داستان بر می آید، یکی از برادران پس از به قتل رساندن برادر خود و عدم توانایی تحمل درد و بی قراری حاصل از آن سر به بیابان میزند و آواره میشود تا اینکه سر انجام پس از آرامش نسبی با یک ایل و طایفه آشنا می شود و یکی از دختران آن ایل را به همسری بر میگزند و از آن طریق تولید مثل ادامه می یابد. یک مقدار اندیشیدن در این داستان مارا به این موضوع هدایت میکند که آن ایل و طایفه از کجا مستقل از ابول بشر پیدا شدند؟
خانواده دوم مقدس و اعضای چهار گانه آن گویا به پیامبران بزرگ و کریم مانند موسی و محمد در قالب وحی و الهام ابلاغ نگردیده نگردیده است.
این حقیر ناچیز ، اعضای این خانواده سماوی و ازلی را آدم ، حوا ، ریحان و می حان نام داده ام.
ریحان و میحان دو دختر می باشند که میتوان نام های دیگری به زبان خودمان از قبیل " تر گُل و مر گُل " ، نرگس و مرگس ، " شلیل و ملیل، " آجیل و ماجیل " ، " تار و ریسمان " ، " ریسمان و میس مان " و یا " لاله و ماله " و یا " تناز و مناز " و خیلی نامهای زیبای دیگری ، به آنها داد یا هدیه نمود.
این دو خانواده و اعضای آنها را میتوان با استفاده از علائم و سمبل های حروفی در ۳ جدول ضرب ۴ ، ۱۶ و ۶۴ خانه ای مثل چینیان باستان و علم زیست شناسی در رشته ژنتیک که برای نام گذاری ۳ حرفی تعداد ۲۲ اسید آمینه یک جدول ضرب ۶۴ تایی کشف کرده است، به نمایش گذاشت و آنرا تحت عنوان صِوَر خیال ریاضی هندسی در کنار صِوَر خیال ادبی جای داد البته به شرطی که صاحبان عالی قدر آن صِوَر ، این غریبه تازه وارد را به پذیرند و اورا مورد لطف میهمانوازی خویش قرار دهند.
قبل از وقوع مه بانگ حدود چند در صد از این واحدهای بنیادی در مرکز گیتی بر اثر انقباض به پلاسمای نور معمولی متراکم و چگال و داغ و سنگین تبیدیل شده و دوباره در اثر انبساط و خنک و سرد شدن به ذرات بنیادی و سپس در قالب و نظم اتمها ی هیدروژن و هلیم و تشکیل ابر های عظیم و غول پیکره اولیه در آمده و الا آخر.
بقیه آنها که بیشترین مقدار را تشکیل می دهند هنوز در کل کیهان موجودند که علم کیهان شناسی اخیرا آنرا انرژی و ماده تاریک می نامد، بدون اینکه از ساختار و ماهیت آنها اطلاع کسب کرده باشد. ترکیب های ۱۶ و ۶۴ گانه آن ۴ و ۸ واحد بنیادی ممکن است طی گذشت حدود ۱۴ میلیارد ریسمان ها و سطوح مختلف کوچک و بزرگ و طویلی را ایجاد کرده باشند که اکنون در پهنه کیهان زیر گنبد نسبی انشتین و روی آن و زیر گنبد نیوتون موجود می باشند و شاید روزی تلسکوپ های نسل های آینده بتوانند آنها را رویئت و یا مشاهده نمایند. با وجودی که اصالت آن واحد های بنیادی تار و ریسمان های باز و بسته از جنس روشنایی ماورایی و مادونی اند، با این وجود تلسکوپها ی امروزی تجمع آنها را تاریک و ظلمانی میبینند، زیرا آن روشنایی به اصالت خود نزدیکتر است تا نور معمولی موجود در کیهان.
لذا در مقام نو آموز و دانش آموز به هر چیزی که دست میزنیم آن ریسمان های آسمانی را لمس می کنیم. به این معنی که با آموز گار بطور دائم در طول زندگی در تماس هستیم و رسن و طنابی نیاز نداریم که خودرا به او آویزان کنیم و احیانا از طناب بالا رفته و روی سقف را نگاه کنیم و از دیدن عظمت و هیبت و جاه و جلال و شکوه او جفت کنیم و سریع از طناب لیز بخوریم و بیاییم پایین و از دیدگان آموزگار روی پشت بام قایم شویم که مارا نه بیند. مصدر و فعل " ندیدن " در رسم و مرام او نیست، همه را میبیند، اما در کار و عمل هیچ نو آموز ی و هیچ آزموده ای کوچکترین دخالتی نمیکند. از این لحاظ خیال و باورمان می تواند مطمئن و صد در صد باشد و بخود هیچگاه شک را ندهیم. زیرا تقدیر همه کس و همه چیز بطور مطلق از پیش تعیین گردیده است و آنهم جاودانه و لا یتعییر.
سعدی ادیب و شاعر و عارف بزرگ پارسی زبان فرموده است :
نو آموز را ریسمان کن دراز
نه بگسل که دیگر نبینیش باز
از این بیت شعر بر می آید که عارف خود را به جای نو آموز گذاشته است و از آموزگار آسمانی در خواست نموده که سر ریسمان را به اندازه کافی پایین بفرستد تا او بتواند به آن دست یازد و خود را تا بالای سقف پیش او ارتقاء بخشد. و بیت دوم در قالب پند و گوش زد به او که ریسمان را آنقدر کوتاه انتخاب نکند که نه تنها نو آموز بلکه خودت هم قادر به دیدن آن نباشی.
... [مشاهده متن کامل]
امروزه میتوان باور داشت که خداوند همه چیز را از تار ها و ریسمان های بسیار ریز آفریده است که از اتم ها و ذرات بنیادی تر که خود اتم ها از آن ها ساخته شده اند و ذرات نور، بسیار بسیار کوچکتر اند. البته جان حیاط بخش و بخش معنویات و زمان ازل و ابد و مکان خاص و مقدس خداوند در این جا مورد گفتگو نیست. در اینجا به ریسمان هایی توجه میکنیم که پیکره زمان و مکان و همزاد آنها یعنی بیمکانی و بیزمانی از آنها ساخته شده اند و سپس بخشی از آنها به پلاسمای نور معمولی یا انرژی متراکم و سپس به جرم تبدیل شده اند که از ترکیب آنها قالب ها و نظم های زنده و غیر زنده کثیر در طبیعت ایجاد شده است و طبیعت هم بطور دائم در حالت زاد و ولد و مرگ و میر بسر می برد. عناصر ۹۵ گانه طبیعی که در درس شیمی با آنها آشنا شده ایم همگی از آن ریسمان های اولیه ( یا ازلی ) مشتق و استخراج گردیده اند یا از تراکم شدید و جمع شدن آنها دور همدیگر آفریده شده و یا به وجود آمده اند.
بعد از سعدی نو آموزان دیگری ریسمان آموزگار آسمانی را مورد بررسی قرار دادند و سعی کردند طول آن ریسمان های بسیار ریز محاسبه و تعیین نمایند که نتوانستند قَدر و اندازه عددی آنها را پیدا کنند. اما به آن واحد های بسیار ریز به زبان مادری خویش لقب ( اینفینیتی اسمال ) یعنی بی نهایت کوچک ، دادند و دو روش محاسباتی اختراع کردند که با کمک آن می توان آن بی نهایت واحد های ریز را باهم جمع و ترکیب نمود و اشکال بزرگتری ایجاد کرد و بر عکس اشکال بزرگ را تجزیه و تفریق نمود و دو باره به آن آجر های بنیادی بسیار ریز رسید. مثل معروف به زبان فارسی در شرح این دو روس بصورت زیر است :
قطره قطره جمع گردد و آنگهی در یا شود.
و بر عکس:
قطره قطره بخار و کم شود و آنگهی دریا بخشکد.
مدت ها گذشت تا اینکه نو آموز دیگری موفق شد طول آن اجزاء بسیار ریز را با استفاده از ۳ ثابت طبیعی که دو تا از آنها قبل از خود او توسط نوآموزان دیگر کشف و مقدار عددی آنها تعیین گردیده بود و ثابت سوم طبیعی که توسط خود او کشف شده بود، محاسبه نماید و قَدر و اندازه آنها را با دقت زیاد تعیین نماید. این دو مقدار از لحاظ عددی به شرح زیر می باشد :
طول هر کدام از ابعاد سه گانه مکان ( و هر کدام از ابعاد سه گانه بی مکانی ) برابر است با ۱۰ بتوان منهای ۳۵ متر.
و طول ریسمان های زمان و بیزمانی هرکدام برابر اند با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه.
هیچ میکروسکپی و هیچ ساعتی در دنیا نمی تواند این ریسمان و یا تار های بسیار ریز را ببیند و یا اندازه گیری کند. لذا در مورد آنها فقط میتوان با قوه خیال اندیشید و ابزار ریاضی هندسی آنها را به تصویر کشید. راه آزمایش هم در حال تکامل است که آن واحد های بسیار ریز را برای چشمان سر مرئی نمایند، اما تا آن زمان این راه بسیار دور است. در این مورد و این راه طویل و طولانی گویا توکل کردن بخداوند بهترین و ساده ترین راه است. اما از طرف دیگر هم می دانیم و یا میتوانیم با اطمینان خاطر باور داشته باشیم که خداوند برای ما هیچ کاری را انجام نخواهد داد و همه چیز را به عهده خود ما وا گذار نموده است. اگر روزی در یک بیابان بی آب و علف ( نمیدانم که آیا در کویر لوت و نمک کشور خودمان آب و علف یافت می شود ؟ ) گیر کنیم و پس از چند روز سرگردانی به حال گشنگی و هلاکت از تشنگی برسیم، ضروری است که مطمئن باشیم که خداوند برای ما سنگ را به نان تبدیل نخواهد کرد و برای رفع تشنگی ما از دل سنگها به بیرون فوران و جاری شدن آب را معجزه نخواهد کرد. اما می توان تا لحظه هلاکت به همکاری و هم یاری و هدایت او امید داشت که بعضی اندیشمندان چنین امید هایی را واهی می نامند.
آن چهار ریسمان میتواند به شکل حلقه و دایره در آیند و به ذرات ریز تری تبدیل گردند. آنگاه سه حلقه مکانی مانند سه کمر بند یکی استوایی
و دومی شرقی و غربی و سومی شمالی و جنوبی یک شکل کروی را ایجاد کنند و در ۶ نقطه و یا محل تقاطع آن سه حلقه ریسمانی هر کدام ۴ زاویه قائمه به قدر و اندازه ۹۰ در جه سانتیگراد ایجاد خواهد شد. همچنین مثلث هایی بوجود می آیند که اضلاع آنها مثل مثلث های روی کاغذ به شکل خط راست نبوده بلکه کمانی و یا قوسی شکل بوده و طول هر کدام از آن اضلاع برابر خواهد بود با نیمی از محیط آن دوایر و یا حلقه های سه گانه. و ریسمان زمان هم به همین ترتیب به یک حلقه و دایره تبدیل می شود و در درون آن سه حلقه با ۶ نقطه تماس آن سه حلقه بطور دائم در تماس خواهد بود.
این روش و تصویر برای چهار بعد بیمکانی و بیزمانی به همان ترتیب صادق خواهد بود. در اینجا لازم به توضیح است که مفاهیم بیمکانی و بیزمانی با معنای وجود نداشتن مکان و زمان نمی باشند بلکه یکی از دو جنبه گهری یک گوهر واحد را تشکیل می دهد و این دو جنبه مثل مفاهیم دوگانه ، بالا و پایین ، سرد و گرم ، عاشق و معشوق ، دلبر و دل داده ، و خیلی چیز های دو گانه دیگر عمل میکنند و از لحاظ قدر و منزلت و ارزش همسان و برابر میباشند و یکی مقدم تر و با ارزش تر از دیگری نیست. من دوست ندارم از لفظ و یا خاصیت آنتی استفاده کنم . آنتی به زبان انگلیسی به معنی ضد می باشد، مثل ذره و آنتی ذره ، ماده و ضد ماده و یا کوارک و ضد کوارک و یا دِسیتِر و آنتی دِسی تِر استفاده کنم.
این ریسمان غیر از شکل حلقوی و کروی میتوانند شکل و فرم های دیگری هم به خود به گیرند. بطور مثال به شکل مربع و مکعب مربع در آیند . مثال عینی آن یک ذره شکر از یک حبه قند مکعب شکل و یا حتی میتوانند به شکل ۶ ضلعی و یک استوانه ۸ سطحی مربع، مثل ذرات یا دانه های عسل طبیعی. در درس شیمی می توان در آزمایشگاه ذرات عسل طبیعی را زیر میکروسکپ قرار داد و شکل آنرا مشاهده نمود. ذرات بسیار ریز همیشه بطور منطقی و معقول در ظروف و حجم هایی به بهترین وجهی جای می گیرند که هم شکل خود باشند. حال خواننده گرامی میتواند با انگشت مبارک خود تعداد ریسمانی بسیار ریز بنیادی را به شمارد که خداوند از آنها تمامی پیکره های منضم و نامنظم را آفریده است.
تعداد آنها ۸ تا می باشد که ۶ تا مکانی و بیمکانی و ۲ تا زمانی و بیزمانی.
مفاهیم و کمیت های چهار بعدی مکان و زمان از زمان پیشدادیان و باستانیان تا عصر جدید و حتا امروز مورد توجه خیال و اندیشه انسان بوده و در آینده هم خواهند بود. و مفاهیم و کمیت های چهار گانه بیمکانی و بیزمانی از آن زمانهای دور دست تا کنون در مقابل دیدگان خیال و اندیشه پنهان باقی مانده بودند که اخیرا توسط مرغ ملکوتی به نام سیمرغ با همکاری هاتف غیبی شعر و ادبیات و عرفان خودمان از طریق شهود ( ندا و الهام و القاء دل و درون و خیال ) کشف گردیده است و غیر از خوانندگان گرامی این سایت کس دیگری از آن اطلاع ندارد. زمان های ازل و ابد و مکان و فضای خاص و مقدس خداوند با این ۸ بعد دارای یک ماهیت نمی باشند.
در همین سایت و در بحث های دیگری از قبیل گرانش کوانتومی، هندسه دیفرانسیل، جدول ضرب اجداد ، هفت عالم و قوه و صِوَر خیال و روح و بحث چهار گانهای همیلتون، این دو چهار گان ها را به زبان استعاره و مشابهه دو خانواده مقدس آسمانی نام نهاده ام . همگی ما شاید به داستان دینی خلقت آدم و حوا که در کتاب اول موسی تحت عنوان خلقت یا آفرینش و در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است آشنائی داریم. و از خود می پرسیم که اگر آدم و حوا و دو فرزند مذکر آنان به نام آبیل و گابیل ( البته فرزند سومی به نام سام هم گویا داشته اند ) سرچشمه و اصل و نسب کل بشر باشند، تولید مثل چگونه صورت گرفته است. طوریکه از محتوای داستان بر می آید، یکی از برادران پس از به قتل رساندن برادر خود و عدم توانایی تحمل درد و بی قراری حاصل از آن سر به بیابان میزند و آواره میشود تا اینکه سر انجام پس از آرامش نسبی با یک ایل و طایفه آشنا می شود و یکی از دختران آن ایل را به همسری بر میگزند و از آن طریق تولید مثل ادامه می یابد. یک مقدار اندیشیدن در این داستان مارا به این موضوع هدایت میکند که آن ایل و طایفه از کجا مستقل از ابول بشر پیدا شدند؟
خانواده دوم مقدس و اعضای چهار گانه آن گویا به پیامبران بزرگ و کریم مانند موسی و محمد در قالب وحی و الهام ابلاغ نگردیده نگردیده است.
این حقیر ناچیز ، اعضای این خانواده سماوی و ازلی را آدم ، حوا ، ریحان و می حان نام داده ام.
ریحان و میحان دو دختر می باشند که میتوان نام های دیگری به زبان خودمان از قبیل " تر گُل و مر گُل " ، نرگس و مرگس ، " شلیل و ملیل، " آجیل و ماجیل " ، " تار و ریسمان " ، " ریسمان و میس مان " و یا " لاله و ماله " و یا " تناز و مناز " و خیلی نامهای زیبای دیگری ، به آنها داد یا هدیه نمود.
این دو خانواده و اعضای آنها را میتوان با استفاده از علائم و سمبل های حروفی در ۳ جدول ضرب ۴ ، ۱۶ و ۶۴ خانه ای مثل چینیان باستان و علم زیست شناسی در رشته ژنتیک که برای نام گذاری ۳ حرفی تعداد ۲۲ اسید آمینه یک جدول ضرب ۶۴ تایی کشف کرده است، به نمایش گذاشت و آنرا تحت عنوان صِوَر خیال ریاضی هندسی در کنار صِوَر خیال ادبی جای داد البته به شرطی که صاحبان عالی قدر آن صِوَر ، این غریبه تازه وارد را به پذیرند و اورا مورد لطف میهمانوازی خویش قرار دهند.
قبل از وقوع مه بانگ حدود چند در صد از این واحدهای بنیادی در مرکز گیتی بر اثر انقباض به پلاسمای نور معمولی متراکم و چگال و داغ و سنگین تبیدیل شده و دوباره در اثر انبساط و خنک و سرد شدن به ذرات بنیادی و سپس در قالب و نظم اتمها ی هیدروژن و هلیم و تشکیل ابر های عظیم و غول پیکره اولیه در آمده و الا آخر.
بقیه آنها که بیشترین مقدار را تشکیل می دهند هنوز در کل کیهان موجودند که علم کیهان شناسی اخیرا آنرا انرژی و ماده تاریک می نامد، بدون اینکه از ساختار و ماهیت آنها اطلاع کسب کرده باشد. ترکیب های ۱۶ و ۶۴ گانه آن ۴ و ۸ واحد بنیادی ممکن است طی گذشت حدود ۱۴ میلیارد ریسمان ها و سطوح مختلف کوچک و بزرگ و طویلی را ایجاد کرده باشند که اکنون در پهنه کیهان زیر گنبد نسبی انشتین و روی آن و زیر گنبد نیوتون موجود می باشند و شاید روزی تلسکوپ های نسل های آینده بتوانند آنها را رویئت و یا مشاهده نمایند. با وجودی که اصالت آن واحد های بنیادی تار و ریسمان های باز و بسته از جنس روشنایی ماورایی و مادونی اند، با این وجود تلسکوپها ی امروزی تجمع آنها را تاریک و ظلمانی میبینند، زیرا آن روشنایی به اصالت خود نزدیکتر است تا نور معمولی موجود در کیهان.
لذا در مقام نو آموز و دانش آموز به هر چیزی که دست میزنیم آن ریسمان های آسمانی را لمس می کنیم. به این معنی که با آموز گار بطور دائم در طول زندگی در تماس هستیم و رسن و طنابی نیاز نداریم که خودرا به او آویزان کنیم و احیانا از طناب بالا رفته و روی سقف را نگاه کنیم و از دیدن عظمت و هیبت و جاه و جلال و شکوه او جفت کنیم و سریع از طناب لیز بخوریم و بیاییم پایین و از دیدگان آموزگار روی پشت بام قایم شویم که مارا نه بیند. مصدر و فعل " ندیدن " در رسم و مرام او نیست، همه را میبیند، اما در کار و عمل هیچ نو آموز ی و هیچ آزموده ای کوچکترین دخالتی نمیکند. از این لحاظ خیال و باورمان می تواند مطمئن و صد در صد باشد و بخود هیچگاه شک را ندهیم. زیرا تقدیر همه کس و همه چیز بطور مطلق از پیش تعیین گردیده است و آنهم جاودانه و لا یتعییر.