ریسان

لغت نامه دهخدا

ریسان. ( نف ، ق ) در حال ریشتن ( رشتن ). ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ریسیدن و رشتن شود.

ریسان. [ رَ ی َ ] ( ع مص ) رَیس. ( ناظم الاطباء ). خرامیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). رجوع به ریس شود.

فرهنگ فارسی

ریس . خرامیدن .

دانشنامه عمومی

شهر ریسان ( به روسی: Рисан ) در کشور مونته نگرو واقع شده است. جمعیت این شهر ۲٫۰۹۰ نفر [ ۱] است.
عکس ریسانعکس ریسانعکس ریسان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

ریسان به چه معناس؟
در زمان قدیم عربها به فرمانده لشکر ریسان میگفتند!!!
معنی ریسان؟
در زمان قدیم به فرمانده لشکر ( ریسان ) میگفتند
معنی

بپرس