ریزه فلز

جدول کلمات

براده

پیشنهاد کاربران

( قراضة ) قراضة. [ ق ُ ض َ ] ( ع اِ ) ریزه های زر و سیم و جز آن که وقت تراشیدن برافتد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
آن غنچه های نستر بادامه های قز شد
زرّ قراضه در وی چون تخم پیله مضمر.
...
[مشاهده متن کامل]

خاقانی.
آن یکی پا نهاده بر سر گنج
وین ز بهر یکی قراضه به رنج.
نظامی.
فروریخت زر او یک انبان نخست
قراضش قراضه درستش درست.
نظامی.
از شادی آن قراضه ای چند
گویی که منم جهان خداوند.
نظامی.

بپرس