ریزش کردن


معنی انگلیسی:
pour, to collapse, to pour out, to flush

مترادف ها

stave (فعل)
کوبیدن، با چماق زدن، شکستن، ایجاد سوراخ کردن، ریزش کردن، روی خط حامل نوشتن

پیشنهاد کاربران

بپرس