ریزبیز. ( اِ مرکب ، از اتباع ) ریزپیز. مال اندک و قدرت اندک. ( ناظم الاطباء ). قدری از سامان. ( آنندراج ) : ای فلک تاچند از این عرض و تجمل شرم داربود یک روزی که ما هم ریزپیزی داشتیم.شیخ کاشی ( از آنندراج ).|| خردمرد. || تراشه و خاشاک. ( ناظم الاطباء ).