ریخت و پاش

/rixtopAS/

معنی انگلیسی:
spillage, waste, profuseness, affluence, extravagance, messiness
spillage
, waste, extravagance, profuseness

لغت نامه دهخدا

ریخت و پاش. [ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، خرج زیاد. برج. ( از یادداشت مؤلف ). مصرف کردن. اسراف ونفله کاری. گشاده دستی و سخاوت کردن. ( از یادداشت مؤلف ). مصرف کردن. اسراف و نفله کاری. گشاده دستی و سخاوت کردن. افراط کردن در پذیرایی. مهمانی مجلل کردن. ( از فرهنگ لغات عامیانه ). خرجهای متفرقه. ( فرهنگ فارسی معین ). || کارهای درهم و برهم. || اداره امور مختلف خانه. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - کارهای درهم و برهم . ۲ - خرجهای متفرقه . ۳ - اداره امور مختلف خانه .
در تداول عامه خرج زیاد . برج . مصرف کردن .

فرهنگ معین

(تُ )(مص مر. ) ۱ - کارهای در هم و بر هم . ۲ - زیاده روی در خرج .

مترادف ها

splurge (اسم)
خود ستایی، خود فروشی، شادمانی، ریخت و پاش

پیشنهاد کاربران

ولخرجی . . شلختگی . .
We've just splurged on new kitchen appliances
همین چند روزه کلی پول خرج کردیم واسه لوازم آشپزخونه

بپرس