پارسی این واژه انگونه که پورسینا اورده رایش است
ریاضی=رایش
ریاضیدان=رایشگر
عربان رایش را رایض گفته و سپس از رایض، ریاضی
دیدگاه شماره2:
خب دیدگاه پیشین من خیلی "چِرت" بود و من هم آنرا می پذیرم و خب دو تا "اَپَسَند" ( =دیسلایک ) داشته است که خب خیلی بد است!
بنده نیز در کنار دوستان واژه "مزداهیک" را پیشنهاد می کنم که برابر بی کم و کاستی "ریاضی" می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
گرچه واژه "ریاضی" بسیار بکارگرفته شده است و اگر شما درگفتگوها بگویید "مزداهیک" به شما ریشخند می زنند و انگشت نما می شوید.
ولی اگر دوست دارید، می توانید در تارنما ( =سایت ) ها از آن بهره ببرید و به جای "ریاضی" بگوید "مزداهیک"
"فرهنگستان زبان و ادب عربی" با نام الکی "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" باید این واژه را رواگ ( =رواج ) دهد و بر دوش اوست ولی خب، همانند همیشه، گوششان بدهکار نیست!
بدرود!
برای واژه سازی برای این واژه باید ببینیم که شناسه ( تعریف ) آن چیست.
ریاضی روی هم رفته و به شیوه پایه ای دانش شمار ها ( اعداد ) می باشد، درست است که چیزی مانند هندسه بیشتر با اشکال کار دارد ولی شمار ها در همه جای ریاضی هستند.
... [مشاهده متن کامل]
پس ریاضی می شود دانش شناخت شمار ها.
پس می توان شمارشناسی را برای ریاضی به کاربرد ( این برابر خیلی ساده است و شاید خیلی خوب نباشد! )
ریاضی
گویش:riazi
پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی
برابر پارسی:شمارشناسی
واژه ریاضی
معادل ابجد 1021
تعداد حروف 5
تلفظ riyāzi
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم، ) [عربی: ریاضیّ] ‹ریاضیات›
مختصات ( ص نسب . )
آواشناسی riyAzi
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
بهترین برابرپارسی ریازی این واژه ویرکاری است.
ویر - یاد، حاطره، حافظه کار ی
ویرکاری - کار با حافظه.
انانی که میگویند سنسکریت - در سنسکریت این دانش را گانیتام / گانیتا میگویند
چه چرت و پرتها که گفته نشد یکی یک نگاه به نوشته های ابن سینا نینداخت
رایش واژه پارسی برای دانش ریاضی است گویا از همین واژه رایش گرفته شده -
عالی بود ۰ بر علم ما افزوده شد ۰
ریاضی واست ماست خود شیرین اسکی نرو
خود واژه ریاضی عربی و سامی نیست اگر به فرهنگ واژگان سنسکریت نگاهی کنید میبینید که همچین واژه ای با این آوا و این مانا ( معنی ) وجود دارد.
پس این واژه آریایی و مربوط به زبان نیاکان پارسیان میشود یعنی ( سنسکریت )
همانگونه که برخی دوستان اشاره کردند، واژه ریاضی پیوندی به ریاضت و سختی کشیدن ندارد. ریاضی دانشی است که به بررسی و مطالعه ‹نظم› می پردازد [نظم در
میان اعداد و شماره ها ( حساب و آمار و . . . ) ، نظم موجود در دیسه ها یا شکل ها و اندازه آنها ( هندسه ) ، نظم در میان ماه و ستارگان ( هیئت یا نجوم، که در قدیم بخشی از ریاضیات به شمار می آمد ) و . . . ]
... [مشاهده متن کامل]
در پارسی واژه های آراستن، آرایه، رایانیدن ( این واژه از زبان پهلوی است که به معنای نظم دادن، اداره کردن و . . . آمده است و واژه رایانه از همین کارواژه گرفته شده است ) ، ویراستن، پیراستن، راسته، رَج، رژه، رازیگر ( در زبان پهلوی به معنای معمار است ) و . . . همگی در خود مفهوم ‹نظم› را دارا هستند.
از همین رو به نگر می آید واژه ‹ریاضی› ایرانی باشد. و شاید نخست ‹ریازیگ› بوده باشد که بعدها گ پایان آن افتاده است.
{پسوند ‹ایگ› یا ‹ایک› یک پسوند اسم و صفت ساز پهلوی است. این پسوند هنوز در واژه های چون تاریک و نزدیک و باریک باقیمانده است ولی در دیگر واژه ها گ یا ک پایانی آن افتاده است و نقش اسم ساز خود را نیز از دست داده است. مانند ایرانی ( به جای ایرانیگ یا ایرانیک ) ، دیواری، دانشی و . . . . این پسوند در زبانهای اروپایی نیز هست. برای نمونه فیزیک، دینامیک، لیزیک و . . . .
یک نمونه از اینگونه واژه ها که دارای پسوند ‹ایگ› است ولی از دیدگاه دستورزبانی اسم به شمار می آید، واژه ‹نبیگ› است. این واژه در پهلوی به معنای کتاب است ( از نبشتن می آید ) و در پارسی گ پایانی آن افتاده و ‹نِبی› شده است که به معنای کتاب و به ویژه کتاب قرآن است}
کوردی: بیرکاری
هر چند که احتمالا واژه ریاضی نیز ریشه غیرتازی و سنسکریت دارد، اما می توان به جای واژه ریاضی از مزداهیک نیز بهره برد که واژه mathematic در انگلیسی هم از ریشه همین واژه است، چون پارسی و انگلیسی هردو جز زبان های هند و اروپایی هستند.
شکنجه سختی به هدر دادن وقت و لی مفید
معنی لغوی ورزش
و
اصطلاحی علم اعداد
علم محاسبه کردن
برابر نهاد واژه <<ریاضی>> می توان از واژه درخور << مزداهیک>> بهره برد. برگرفته از واژگان دکتر شمس الدین ادیب سلطانی در نسک <<منطق بنیادهای="" نگریک="">>منطق>ریاضی>
مزداهیک برابر mathematics
ورز اندیشی
ویرایش اندیشه
دانش مزداهیک، پیشنهاد دکتر حیدری ملایری برای علم ریاضی
.
ریاضی
ریازی←ریاضی به معنای ردیف کردن - شماره بندی - یکخط کردن - چینش چیزها و همریشه با واژگان ریئاز raiwaz در پیشا - آلمانی و ریاد ряд در روسی و reiat وRhes در ولزی و row در انگلیسی است.
raiwaz=number of houses in a line.
... [مشاهده متن کامل]
*Rhes is just a linear alignment, such as a row of houses or bricks, or a sequence such as of names or words or numbers spoken one after the other.
همانطور که در سرگذشت لغت reckon دیده میشود این لغت امروزه در معنای محاسبه calculate - compute به کار میرود ولی در اصل به معنای یکخط/ردیف کردن است زیراreǵ - ریشه این لغت در زبانهای گروه PIE به معنای straighten direct ثبت شده است.
چنین مینماید که لغت ریازی رپت ( ربط ) داشته باشد به ستاکهای ایرانی ریخستن rr�xistin - ریز ( رئیزیدن ) که در کوردستان در معنای یکخط کردن یکراست کردن به کار میروند. بدینسان روشن میشود که لغت ریازی که عرب آنرا ریاضی مینویسد هیچ رپتی به واژه ریاضت ندارد.
*پیرس:
English to Welsh Lexicon
.
ریاضی،
واژه ریازی که عرب آنرا ریاضی مینویسد به معنای اندازه گیری مقدارها و یا نوشتن عددها روی کاغذ و انجام عملیات حساب بر روی آنهاست که در سنسکریت به شکل राशि rAzi ثبت شده است.
rAzi राशि=sum the figures put down
... [مشاهده متن کامل]
for an operation, measure of quantity
بدینسان روشن میشود که لغت ریازی←ریاضی هیچ رپتی به واژه عربی ریاضت به معنای سختی کشیدن و ورزش کردن ندارد.
ریاضی
واژه ریاضی اَرَبیده واژه پارسی : رآی آزی است
رآی آزی : رآی به مینه راست ، آراستن ، ویراستن ، پیراستن با پیشوند های گوناگون که همگی از ستاک رای و راست برساخته شده اند و به اربی : نظم گفته میشود .
... [مشاهده متن کامل]
آز : این پسوند به مینه ی فراوان و بسیار است
روی هم : دانش راستن و راییدن شماره های بیکران
ریاضیات یاریاضی_ اِنگارِش_مَزداهیک را بیش تر دانش بررسی کمیت ها و ساختارها و فضا و دگرگونی ( تغییر ) تعریف می کنند.
همچنین ریاضی، دانشی است که در آن با استدلال منطقی از اصول و تعریف ها به نتایج دقیق و جدیدی رسیدن است.
اشمارگاه
واژه ی اربی شده ی ریازی ریشه در سنسکریت دارد که ارب آنرا ریاضی می نویسد
پردازشان ، پردازان
ریاضی. یعنی حل مسائل ( حساب ) ؛جبر و معادلات؛تجزیه اعداد مرکب؛مشخص کردن مختوم یا گنگ بودن اعداد کسری و اعشاری؛اثبات و استدلال در مثلثات و اشکال هندسی و. . . . ( متشکل از اینها ) . مبحث ریاضیات از فیزیک جداست! ( به عبارتی:فیزیک و ریاضی همانند خواهر و برادرند )
واژه" ورزندگ " از بن ورزیدن پارسی بجای " ریاضی " و " ورزندگی" بجای" ریاضت" پیشنهاد می گردد.
ورزندگر= ریاضی دان
چیستاهای ورزندگ = علوم ریاضی
ورزشکار
این واژه تازى ( اربى ) است و سپارش مى شود بجاى آن از برابرهاى پارسى آن که اینها هستند بهره جویید: مَر Mar ( پهلوى: ریاضى ، دانش شمارگان - همریشه با واژه Math - Mathematics در انگلیسى ) ، هَمَر Hamar ( پهلوى: ریاضى ، حساب ) ، اَدْمر Admar ( پهلوى: ریاضى ، حساب و
... [مشاهده متن کامل]
کتاب ) ، اُشمار Oshmar ( پهلوى : ریاضى ، حساب ، عدد ) ، آمارش Amaresh ( پهلوى: آماریشْنْ : ریاضى ، محاسبه ، آمارگیرى )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)