ریاد. ( ع مص ) جستن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). مصدر به معنی رود. ( ناظم الاطباء ). رجوع به رود شود. ریاد. ( ع اِ ) ریادالابل ؛ جای آمد و شد کردن شتران پیش و پس در چراگاه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
ریاد الابل . جای آمد و شد کردن شتران پیش و پس در چراگاه .