رگلاژ
/reglAZ/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - خط کشی کاغذ . ۲ - اندازه گرفتن مساحت بین دوربین و موضوع عکس بوسیله [[ تله متر ]] . توضیح : دوربینهای جعبهای که با هر مساحتی عکس میگیرند احتیاجی به رگلاژ ندارند . ۳ - تنظیم قسمتهای مختلف ماشین رگلاژ موتور رگلاژ دلکو .
خط کشی طرز و عمل خط کشی کاغذ نظم و ترتیب دادن حرکت و چرخ و پرهای ماشین
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
رگلاژ ؛ انجام تنظیمات مجدد جهت گیراتر شدن سیستم
مرتبط با کلمه ی رَگ و رَگه و ریگر و رگلاتور و. . .
درک بهتر مفهوم این کلمه در روند و جریان ایجاد کلمات در مطلب تحلیل شده ی زیر به صورت مبسوط تبیین شده است؛
... [مشاهده متن کامل]
ریگر rigger ؛ تعریفی که برای این کلمه بر مبنای سخن سخاوتمند حروف و کلام کامل این کلمه وجود دارد به معنای شخص رفع گیر کننده یا به معنی شخصی که گیر و گور کار را برطرف می کند جهت بالا رفتن گیرایی کار و گیرا تر شدن هر چه بیشتر سیستم یا رگلاژ کننده ی شرایط.
از زاویه ی قانون بازچینی و بازخوانی حروف معکوس جهت پی بردن به بار مخالف یا پی بردن به موقعیت کاربری کلمه نیز اگر به کلمه ی ریگ rig نگاه کنیم کلمه ی گیر به معنی مانع قابل مشاهده می شود مثل کلمه ی زره که کارکرد و معنای این کلمه در خواندن معکوس این کلمه به معنی حِرز و حراست نمایان است.
شخصی یا دستگاهی یا سازمانی که موانع کار را برای رسیدن به هدفی خاص، رفع گیر یا برطرف و تنظیم می کند. یعنی برطرف کننده ی موانع یا تنظیم کننده و ایجاد کننده ی شرایط نرمال برای حمل و نقل و عبور و مرور، برای رسیدن و دست یابی به هدفی خاص.
اصطلاح ریگ حفاری در صنعت نفت از آن جهت می باشد که برای رسیدن به نفت محصور شده در مخازن زیرزمینی و گرفتن آن از این مخازن یکسری موانع و گیر و گورهایی مثل خاک و سنگ و گل و آب وجود دارد که با برداشتن این موانع و ایجاد یک رگه توسط ماشین آلات حفاری این امکان فراهم می شود.
یا اصطلاح ریگر به عنوان شخص کمک رسان به راننده ی جرثقیل ها برای حمل و نقل بار از آن جهت می باشد که شخص ریگر موانعی که بر سر راه برای حمل و نقل بار قرار داشته باشد برطرف می کند تا بار توسط جرثقیل در رَگه ای که توسط شخص ریگر ایجاد شده در موقعیت هدف قرار بگیرد.
رَگ ؛ وجود یک رگه جهت ایجاد گیرایی سیستم
رگال ؛ گیره ی رگه دار. گیره ی رگلاژ شده.
رگلاژ ؛ انجام تنظیمات مجدد جهت گیراتر شدن سیستم.
دو حرف ( ر ژ ) در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر قابل تبدیل به ( ل ج ) می باشد.
از طریق حروفی که ساختمان کلمه ی رگلاژ را تشکیل می دهند دو کلمه ی کلاج و گاراژ نیز قابل مشاهده است.
کلمه ی کلاج که در صنعت خودرو به عنوان قطعه ای از قطعات خودرو که وظیفه ی گیرایی و انتقال نیرو از موتور به چرخها را بر عهده دارد به لحاظ مفهومی در یک بُعد دیگر مرتبط با کلمه ی رگلاژ و رگلاتور می باشد.
کلمه ی گاراژ با ریخت دیگر آن گیراج نیز که در زبان فارسی به معنی پارکینگ ترجمه و برگردان شده است به معنی محل قرارگیری دارای معنا و مفهوم می باشد.
ریکا ؛ کلمه ی ریکا نیز که به عنوان یک نام و یک برند در صنعت مواد شوینده رایج می باشد از آن جهت می باشد که این ماده باعث زدودن آلودگی ها و چربی از روی دست یا ظروف می شود. یا به نوعی برطرف کننده موانع پاکیزگی می باشد. همچنین کلمات مرتبطی مثل رَک رِکتوم راکت رکن و. . .
اصطلاح ریگ در کفش بودن نیز که به عنوان یک مانع برای راه رفتن به صورت صحیح می باشد تأیید کننده این توضیح می باشد.
حتی کلمه ی رگ در خون رسانی و علم پزشکی نیز که به عنوان یک ابزاری لوله مانند، شرایط خون رسانی به اعضای بدن را به عنوان یک رگه جهت گیراتر شدن هرچه بیشتر فراهم می کند در حال استفاده می باشد.
کلماتی مثل رگلاژ در تنظیمات چیزها و رگال لباس نیز این مفهوم در آنها قرار دارد.
حتی اصطلاح رک گویی و رکیک که حرف ( ک ) در این کلمه از حرف ( گ ) در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر تغییر حالت پیدا کرده از آن جهت می باشد که شخص برای صحبت کردن و مخاطب قرار دادن دیگران، بی پرده و بدون در نظر گرفتن هیچ مانعی، حرف و منظور خود را به مخاطب می رساند.
مرتبط با کلمه ی رَگ و رَگه و ریگر و رگلاتور و. . .
درک بهتر مفهوم این کلمه در روند و جریان ایجاد کلمات در مطلب تحلیل شده ی زیر به صورت مبسوط تبیین شده است؛
... [مشاهده متن کامل]
ریگر rigger ؛ تعریفی که برای این کلمه بر مبنای سخن سخاوتمند حروف و کلام کامل این کلمه وجود دارد به معنای شخص رفع گیر کننده یا به معنی شخصی که گیر و گور کار را برطرف می کند جهت بالا رفتن گیرایی کار و گیرا تر شدن هر چه بیشتر سیستم یا رگلاژ کننده ی شرایط.
از زاویه ی قانون بازچینی و بازخوانی حروف معکوس جهت پی بردن به بار مخالف یا پی بردن به موقعیت کاربری کلمه نیز اگر به کلمه ی ریگ rig نگاه کنیم کلمه ی گیر به معنی مانع قابل مشاهده می شود مثل کلمه ی زره که کارکرد و معنای این کلمه در خواندن معکوس این کلمه به معنی حِرز و حراست نمایان است.
شخصی یا دستگاهی یا سازمانی که موانع کار را برای رسیدن به هدفی خاص، رفع گیر یا برطرف و تنظیم می کند. یعنی برطرف کننده ی موانع یا تنظیم کننده و ایجاد کننده ی شرایط نرمال برای حمل و نقل و عبور و مرور، برای رسیدن و دست یابی به هدفی خاص.
اصطلاح ریگ حفاری در صنعت نفت از آن جهت می باشد که برای رسیدن به نفت محصور شده در مخازن زیرزمینی و گرفتن آن از این مخازن یکسری موانع و گیر و گورهایی مثل خاک و سنگ و گل و آب وجود دارد که با برداشتن این موانع و ایجاد یک رگه توسط ماشین آلات حفاری این امکان فراهم می شود.
یا اصطلاح ریگر به عنوان شخص کمک رسان به راننده ی جرثقیل ها برای حمل و نقل بار از آن جهت می باشد که شخص ریگر موانعی که بر سر راه برای حمل و نقل بار قرار داشته باشد برطرف می کند تا بار توسط جرثقیل در رَگه ای که توسط شخص ریگر ایجاد شده در موقعیت هدف قرار بگیرد.
رَگ ؛ وجود یک رگه جهت ایجاد گیرایی سیستم
رگال ؛ گیره ی رگه دار. گیره ی رگلاژ شده.
رگلاژ ؛ انجام تنظیمات مجدد جهت گیراتر شدن سیستم.
دو حرف ( ر ژ ) در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر قابل تبدیل به ( ل ج ) می باشد.
از طریق حروفی که ساختمان کلمه ی رگلاژ را تشکیل می دهند دو کلمه ی کلاج و گاراژ نیز قابل مشاهده است.
کلمه ی کلاج که در صنعت خودرو به عنوان قطعه ای از قطعات خودرو که وظیفه ی گیرایی و انتقال نیرو از موتور به چرخها را بر عهده دارد به لحاظ مفهومی در یک بُعد دیگر مرتبط با کلمه ی رگلاژ و رگلاتور می باشد.
کلمه ی گاراژ با ریخت دیگر آن گیراج نیز که در زبان فارسی به معنی پارکینگ ترجمه و برگردان شده است به معنی محل قرارگیری دارای معنا و مفهوم می باشد.
ریکا ؛ کلمه ی ریکا نیز که به عنوان یک نام و یک برند در صنعت مواد شوینده رایج می باشد از آن جهت می باشد که این ماده باعث زدودن آلودگی ها و چربی از روی دست یا ظروف می شود. یا به نوعی برطرف کننده موانع پاکیزگی می باشد. همچنین کلمات مرتبطی مثل رَک رِکتوم راکت رکن و. . .
اصطلاح ریگ در کفش بودن نیز که به عنوان یک مانع برای راه رفتن به صورت صحیح می باشد تأیید کننده این توضیح می باشد.
حتی کلمه ی رگ در خون رسانی و علم پزشکی نیز که به عنوان یک ابزاری لوله مانند، شرایط خون رسانی به اعضای بدن را به عنوان یک رگه جهت گیراتر شدن هرچه بیشتر فراهم می کند در حال استفاده می باشد.
کلماتی مثل رگلاژ در تنظیمات چیزها و رگال لباس نیز این مفهوم در آنها قرار دارد.
حتی اصطلاح رک گویی و رکیک که حرف ( ک ) در این کلمه از حرف ( گ ) در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر تغییر حالت پیدا کرده از آن جهت می باشد که شخص برای صحبت کردن و مخاطب قرار دادن دیگران، بی پرده و بدون در نظر گرفتن هیچ مانعی، حرف و منظور خود را به مخاطب می رساند.
ساماندهی، سازماندهی، میزان کردن، متعادل کردن،
خط کشی
رگلاژ : سطح : آب پاشی و پوشیدن خاک روی سطح . رکابی : میلگردی که آنرا به شکل u در آورده اند . ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )
در پهلوی " پتمانش" در نسک :فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
تنظیم