رگ تلخی. [ رَ گ ِ ت َ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) تلخی که در گلاب باشد. ( آنندراج ) : آن گل چو در عرق شود از آتش عتاب چین چین او رگ تلخی است در گلاب ( کذا ).
حاجی طالب نصیب اصفهانی ( از آنندراج ).
- رگ تلخی داشتن ؛ دارای طعم مایل به تلخی ( تلخوش ) بودن ( میوه و غذا ).