رگ بسمل خاریدن ؛ کنایه از کردن کاری است که خود را بسبب آن به کشتن دهند. ( برهان ) . کردن کاری که در آن خطر جان باشد. ( فرهنگ نظام ) :
مرغ چو بر دام و بر چنه نظر افکند
بخت بد آنگه بخاردش رگ بسمل.
ناصرخسرو.
مرغ چو بر دام و بر چنه نظر افکند
بخت بد آنگه بخاردش رگ بسمل.
ناصرخسرو.