رکیب از عنان نشناختن یا بازندانستن ؛کنایه از آشفته بودن. هراسان و در وحشت بودن :
بدرد پی و پوست شان از نهیب
عنان را ندانند باز از رکیب.
فردوسی.
سپه برهم افتاد شیب و فراز
رکیب از عنان کس ندانست باز.
اسدی.
بدرد پی و پوست شان از نهیب
عنان را ندانند باز از رکیب.
فردوسی.
سپه برهم افتاد شیب و فراز
رکیب از عنان کس ندانست باز.
اسدی.