رکی


معنی انگلیسی:
honesty, curtness

لغت نامه دهخدا

رکی.[ رَ کی ی ] ( ع ص ) ضعیف و سست. گویند: هذا الامر ارکی من ذاک ؛ یعنی سست و ضعیف تر است از آن. ( منتهی الارب ). ضعیف و سست. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ضعیف. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) ج ِ رَکیَّة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ رکیة به معنی چاهها. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). رجوع به رکیة شود.

رکی. [ رُک ْ کا ] ( ع اِ ) پیه زودگداز و از آن است مثل : شحمة الرکی ؛ یضرب لمن لایعینک فی الحاجات. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

پیه زود گداز و از آنست مثل : شحمه الرکی یضرب لمن لا یعینک فی الحاجات

گویش مازنی

/reki/ نیم روی هم زده - وسیله ای برای تمیز کردن ته دیگ

پیشنهاد کاربران

بپرس