رکوع کردن. [ رُک َ دَ ] ( مص مرکب ) به رکوع رفتن. پشت خم کردن. پشت خم دادن. حالت رکوع مرد نمازگزار گرفتن : نرگس همی رکوع کند در میان باغ زیرا که کرد فاخته بر سرو مؤذنی.منوچهری.