رکن الدوله
/roknoddowle/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - ستون دولت ۲ - لقب بعض پادشاهان . توضیح نخستین بار این لقب به ابو علی حسن بویه از طرف مطیع خلیفه عباسی اطلاق شده . وسپس ببعض سلاطین سلجوقی و موصلی و مصری ( در زمان سلطان ( بیبرس ) اطلاق گردیده . ۳- هریک از ارکان هفتگانه دولت صفوی که وزیر اعظم ( اعتماد الدوله ) یکی از آنان بود . ۴ - وزیر ( صفویه ) : مفسدان لشکر او خصوصا میر غیاث وزیر و قاضی ندر که رکن الدوله و بدر الملک او بودند ..
یا رکن الدوله خمارتکین از سرداران ملکشاه سلجوقی که به فرمانروایی فارس رسید و رباط خمارتکین در راه خراسان بدو منسوب است
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید