رکن الدوله

/roknoddowle/

لغت نامه دهخدا

رکن الدوله. [ رُ نُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) دیلمی ابوعلی حسن بن بویه ، از امرای آل بویه ( آغاز حکومت 322 - متوفای 366 هَ. ق. ). وی از طرف خلیفه مستکفی ملقب به رکن الدوله شد. عمادالدوله در سال 322 هَ. ق. برادر خود رکن الدوله را که بیش از 19 سال نداشت مأمور فتح کرمان کرد وی نیز بدون مقاومت کرمان را به تصرف درآورد. رکن الدوله پس از فوت برادر خود عمادالدوله ( 338 هَ. ق. ) به اتفاق جمعی از بزرگان و امرا عازم فارس شد و در اصطخر، مدفن عمادالدوله ، مطابق معمول دیالمه سه روز اقامه مراسم عزاداری کرد. رکن الدوله نه ماه در شیراز پیش پسر خویش عضدالدوله اقامت گزید و در آن مدت مال و ثروت فراوانی اندوخت و قسمتی از آن را نزد معزالدوله ،که در آن تاریخ در بغداد بود، فرستاد. رکن الدوله درمدتی اندک در شیراز بود. با مردم به عدل و داد رفتار کرد و قلوب شیرازیان را جلب نمود و پس از تمشیت امور فارس عازم عراق عجم شد و در آن ناحیه بین او و امرای سامانی جنگهای خونینی رخ داد. متصرفات رکن الدوله روزبروز زیادتر می شد و در نتیجه با قلمرو وشمگیربن زیار هم سرحد گردید و محارباتی بین آن دو تن صورت گرفت و غالباً فتح با رکن الدوله بود. با مرگ وشمگیر قلمرو رکن الدوله از شر حملات او رهایی یافت ، اما جنگهای وی با امیران سامانی دوام یافت تا در سال 430 هَ. ق. ابوعلی بن محتاج چغانی به ریاست کل سپاهیان سامانی منصوب شد و رکن الدوله هم که مردی صلح طلب بود بین آن دو صلح و اتحاد برقرار گردید. در این اوان به رکن الدوله خبر دادند که عضدالدوله پسرش با لشکریان بسیار بغداد را تصرف کرده و بر پسرعم خود عزالدوله بختیاردست یافته و او را به قتل رسانده است. رکن الدوله چون مزاجی عصبی داشت با شنیدن این خبر بسیار غضبناک شده از شدت اندوه سخت بیمار گردید و درگذشت. رکن الدوله در بستر بیماری همه پسران خویش را خواست و ممالک ومتصرفات خود را به این ترتیب بین ایشان تقسیم کرد: فارس و اهواز و کرمان و در واقع قسمتهای جنوبی ایران بغداد به عضدالدوله پسر ارشد او تعلق گرفت. حکومت همدان و جبال و ری و طبرستان به فخرالدوله رسید. اصفهان و اعمال آن به مؤیدالدوله تفویض شد. رکن الدوله مؤیدالدوله و فخرالدوله را وادار کرد که سوگند یاد کنند تا عضدالدوله زنده است از اطاعت او سرنپیچند و راستی و درستی را شعار سازند و در همه امور با برادربزرگتر مشورت کنند و رأی او را در همه حال بر رأی خود ترجیح دهند. رکن الدوله چندی بعد درگذشت. وی امیری علم دوست و هنرپرور بود و در ایجاد ابنیه میکوشید.ابن العمید ( ابن عمید ) وزیر رکن الدوله بود. ( فرهنگ فارسی معین بخش اعلام ). رجوع به آثارالباقیه بیرونی ص 133 و تجارب الامم ج 2 ( ماده حسن بن بویه ) و فهرست تاریخ گزیده چ ادوارد براون و حبیب السیر چ سنگی ج 2 ص 399 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و تاریخ سیستان ص 359 و فهرست مجمل التواریخ و القصص و نزهة القلوب ج 3 ص 115 و 48 و الجماهر ص 97 و فهرست سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ( ماده حسن ) و احوال و اشعار رودکی ج 1ص 427 و 428 و 437 و ترجمه محاسن اصفهان ص 11 و 46و 89 و 92 و تاریخ کرد ص 181 و 184 و 188 و کامل بن اثیر ص 139 و 184 و 188 و 213 و 247 و 265 ج 8 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

داود از امرای ارتقیه کیفا ( جل. حدود ۵٠۲ ه. ق./ ۱۱٠۸ م . ف. حدود ۵۴۳ ه. ق ./ ۱۱۴۸ م. ).
( اسم ) ۱ - ستون دولت ۲ - لقب بعض پادشاهان . توضیح نخستین بار این لقب به ابو علی حسن بویه از طرف مطیع خلیفه عباسی اطلاق شده . وسپس ببعض سلاطین سلجوقی و موصلی و مصری ( در زمان سلطان ( بیبرس ) اطلاق گردیده . ۳- هریک از ارکان هفتگانه دولت صفوی که وزیر اعظم ( اعتماد الدوله ) یکی از آنان بود . ۴ - وزیر ( صفویه ) : مفسدان لشکر او خصوصا میر غیاث وزیر و قاضی ندر که رکن الدوله و بدر الملک او بودند ..
یا رکن الدوله خمارتکین از سرداران ملکشاه سلجوقی که به فرمانروایی فارس رسید و رباط خمارتکین در راه خراسان بدو منسوب است

پیشنهاد کاربران

بپرس