رکبان
لغت نامه دهخدا
- رکبان السنبل ؛ آنچه از غلاف گندم اول برآید و آن ریشه هاست که بر خوشه باشد. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به راکب شود.
|| بن هر دو ران که بر آن گوشت شرم زن است یا خاص است زنان را قاله الخلیل و قال الفراء هو لهما جمیعاً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بن هر دو ران که بر آن گوشت شرم زن است و خاص است زنان را و یا شامل مرد و زن هر دو می باشد. ( ناظم الاطباء ).
رکبان. [ رَ ] ( اِخ ) موضعی است به حجاز. ( منتهی الارب ). جایگاهی است در نزدیکی وادی القراء. ( از معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
موضعی است به حجا جایگاهی است در نزدیکی وادی القرائ
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید