رکاب گران کردن
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
رکاب گران کردن ؛ کنایه از تهیه سواری کردن. ( آنندراج ) . کنایه از تند راندن مرکوب. بسرعت حرکت دادن ستور. ( فرهنگ فارسی معین ) . استوار بنشستن و اسب را بحرکت تند داشتن است :
مر او را به ریگ فرب در بیافت
... [مشاهده متن کامل]
رکابش گران کرد و اندر شتافت.
فردوسی.
زو دل دشمن گران گردد سر دشمن سبک
چون سبک کردی عنان و چون گران کردی رکاب.
امیرمعزی ( از آنندراج ) .
او عنان سبک و رکاب گران کرده در میدان بیخودی جولان کردن ساخت. ( سندبادنامه ص 284 ) .
عنان انصراف بر عزم توجه به حضرت سبک کرد و رکاب عزیمت گران. ( تاریخ جهانگشای جوینی چ قزوینی ص 248 ) .
مر او را به ریگ فرب در بیافت
... [مشاهده متن کامل]
رکابش گران کرد و اندر شتافت.
فردوسی.
زو دل دشمن گران گردد سر دشمن سبک
چون سبک کردی عنان و چون گران کردی رکاب.
امیرمعزی ( از آنندراج ) .
او عنان سبک و رکاب گران کرده در میدان بیخودی جولان کردن ساخت. ( سندبادنامه ص 284 ) .
عنان انصراف بر عزم توجه به حضرت سبک کرد و رکاب عزیمت گران. ( تاریخ جهانگشای جوینی چ قزوینی ص 248 ) .
- رکاب گران کردن ؛ کنایه از تهیه ٔ سواری کردن. ( آنندراج ) . کنایه از تند راندن مرکوب. بسرعت حرکت دادن ستور. ( فرهنگ فارسی معین ) . استوار بنشستن و اسب را بحرکت تند داشتن است :
مر او را به ریگ فرب در بیافت
... [مشاهده متن کامل]
رکابش گران کرد و اندر شتافت.
فردوسی.
زو دل دشمن گران گردد سر دشمن سبک
چون سبک کردی عنان و چون گران کردی رکاب.
امیرمعزی ( از آنندراج ) .
مر او را به ریگ فرب در بیافت
... [مشاهده متن کامل]
رکابش گران کرد و اندر شتافت.
فردوسی.
زو دل دشمن گران گردد سر دشمن سبک
چون سبک کردی عنان و چون گران کردی رکاب.
امیرمعزی ( از آنندراج ) .