رک و راست


معنی انگلیسی:
aboveboard, blunt, candid, express, forthright, bald, bluntly, expressly, foursquare, outright, guileless, naked, outspoken, unbridled, upfront

مترادف ها

outspoken (صفت)
پر حرف، رک، رک و راست، سر راست

free-hearted (صفت)
رک و راست، ازاده، بی رودربایستی، دست و دل باز

candidly (قید)
صادقانه، رک و راست، خالصانه، از روی بی ریایی

فارسی به عربی

بشکل صریح , صریح

پیشنهاد کاربران

open - breasted
Level with me
با من روراست باش ، هر حرفی هست راحت بگو

بپرس