رژد
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
به معنی رزد است بسیار خوار بسیار خواره رزد .یا حریص در همه چیز .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. حریص: ز دیدار خیزد هزار آرزوی / ز چشم است گویند رژدی گلو (ابوشکور: شاعران بی دیوان: ۱۰۷ ).
پیشنهاد کاربران
شکم پرست، پرخور، شکمباره، اکول ، حریص
واژه رُژد در یکی از گویش های پارسی تاجکی به چم هموار است.