رچ

گویش مازنی

/rach/ درست و ساخته و پرداخته & دفعه – مانند

واژه نامه بختیاریکا

( رِچ ) سرما؛ یخ؛ یخبندان

پیشنهاد کاربران

رَچ: به معنای ردیف است. قرار گرفتن هر چیزی در یک مسیر منظم یا جایگاه را در اصطلاح عامیانه بخصوص در مناطق شمالی کشور � رَچ� می گویند.
ردپا [در گویش بانشی]
در گویش بختیاری رچ زدن یعنی یخ زدن. رچستم یعنی از سرما یخ زدم. چامو گرفتن نیز به معنای سرما خوردگی است.
رچ در خراسان جنوبی به قطعه زمینی کشاورزی در ابعاد کوچک گفته می شود
در زبان لکی رچین یا روچین به معنی یخ بستن است و سفت بودن هم معنی می دهد
در زبان بختیاری مردم می گویند ( ( رچستم از سرما ) ) یعنی یخ زدم از سرما . رچ معنی سرمای شدیدی معنی میشه برای ما
رِچ به معنای سفت شدن هست_یخ زدن هست_و. . .
به معنای وسط هسم هست.
مثلا نشستی مِن رِچ رَ=نشستی وسط راه
رچ ( با کسره ر ، چ سکون ) در استان فارس - شهر رونیز ( 145 کیلومتری جنوب شرقی ) مرکز استان ( شیراز )
به معنی در هم پیچیده ، سر در گم ، کلافه ای که سر نخ آن مشخص نیست
رچ در جوامع استان فارس شهرستان جهرم به معنی مارمولک به کار برده شده است
رچ در بیابانک سمنان به معنی رد و جای پا
همچنین واحدهایی که در قالی بافی می بافند
مثلا میگویند:هیره رچ هاوتمون یعنی :سه رچ بافتیم

رچ با ( ضمه بر روی ر ) در گویش محلی استان بوشهر، به معنی:رد پا میباشد.
درزبان لری بختیاری :رچ به معنای یخ زده. بسیارسرد
رد پا، اثر ، نشانه
عموما کلمه رچ در جنوب ایران در لهجه اچمی که تا حدی بسیار به لری شباهت دارد به این معانی بکار میرود.
رچ با فتحه ر و سکون چ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس