رویین خم. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) رویینه خم. کوس و دمامه و نقاره بزرگ. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). کوس. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). دمامه. کوس. ( شرفنامه منیری ) : ناله کرنای و رویین خم در جگر کرده زهره ها را گم.نظامی.ز فریاد رویین خم از پشت پیل نفیر نهنگان برآمد ز نیل.نظامی.
۱. کوس، دهل، رویینه طاس: چو بشنید گفتار او پیل سم / بغرید مانند رویینه خم (فردوسی: ۲/۱۱۱ حاشیه ).۲. نوعی شیپور بزرگ و خمیده