رویین خم

لغت نامه دهخدا

رویین خم. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) رویینه خم. کوس و دمامه و نقاره بزرگ. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). کوس. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). دمامه. کوس. ( شرفنامه منیری ) :
ناله کرنای و رویین خم
در جگر کرده زهره ها را گم.
نظامی.
ز فریاد رویین خم از پشت پیل
نفیر نهنگان برآمد ز نیل.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) نقاره بزرگ کوس .
کوس، دهل، رویینه، نوعی شیپوربزرگ وخمیده

فرهنگ معین

(خُ ) (اِمر. ) ۱ - کوس . ۲ - نوعی شیپور بزرگ و خمیده .

فرهنگ عمید

۱. کوس، دهل، رویینه طاس: چو بشنید گفتار او پیل سم / بغرید مانند رویینه خم (فردوسی: ۲/۱۱۱ حاشیه ).
۲. نوعی شیپور بزرگ و خمیده

پیشنهاد کاربران

بپرس